بسم ا... الرحمن الرحیم


همسرم


کاش میشد به تو بگویم 


عشق... تازه نگه داشتن میخواهد


کاش می گفتم همین بهانه های سالگرد و .... را قدری جدی بگیر


میدانم دوستم داری


ولی زندگی به همین هیجانهاست. 


میرسد زمانی که هیچ برقی در چشمم موقع شنیدن اسم سالگرد دیده نشود


و حتی شاید حسرت سالگردهای جوان تر ها.


و آن روز برای منی که به عشق زنده ام


روز مرگ است.


کاش میدانستی می شود بدون پول هم جشن گرفت


و اینقدر تنگ دستی هایمان را در این ایام به من یادآور نمی شدی و با این حرفها اینهمه ذوقم را کور نمی کردی. 


امسال سالی بود که داشتم خودم را مجبور می کردم آن کسی که این ذوق را خاتمه میدهد من نباشم


داشتم با همه توانم تلاش می کردم جشن بگیرم.


ولی الان حس میکنم هیچ نیرویی ندارم برای این کار


چقدر حیف


حیف آنهمه شوق و ذوق که حتی برای ماهگردها داشتیم، نبود؟


یادت هست گفته بودیم زندگی حداقل ماهی یک جشن را لازم دارد و بیا به این بهانه، جو خانه را شاد کنیم؟


چقدر توانستم تنهایی این کار را بکنم؟


خسته شده ام. بریده ام


کاش میدانستی من بدون کادو هم خوشحال میشوم. بارها گفته ام خرجش شاید یک برگ کاغذ باشد و یک خودکار. یک تزیین خانه با وسایلی که به قدر نیاز داریم. درست کردن غذایی خاص دوتایی یا ..


کاش میدانستی سالهای اول زندگی خیلی خیلی مهمند. انقدر مهم که نبایست دلایلی چون مشکل مالی یا مشکل وقت، باعث شود از این شادیهای مهم بگذریم.


شاید روزی باشد که نه مشکل مالی داشته باشیم نه اینقدر از لحاظ زمانی در مضیقه باشیم. 


اما هیچ چشمی برق نزند برای سالگردی... 


می نویسم شاید تجربه ای بشود برای رهگذری. 


اینها را باز برای تو هم می نویسم شاید از گفتن شفاهی مثمر ثمرتر باشد.