دخترم صبح زود آمده ام اتاقم


تا با پاک کن اتاقم 


خط خطی های تو را از جزوه ام پاک کنم {هر چه خانه را گشتم پاک کن پیدا نکردم! چه بلایی سرش آورده ای نمی دانم!}


و چقدر عاشق اینهام


اگر لازم نبود جزوه ام را سر کلاس ببرم 


میگذاشتم بماند


یادگار دستان زیبای تو


چند برگه ای که نقش ها کوچکتر است را میگذارم بماند. با عشق :)  با افتخار :) 


پ.ن: برای خودت دفتر تهیه کرده ام و مداد رنگی و .. و هر خط خطی ات را چندین بار تحسین کرده ام که آفرین به نقاشی های دخترم و تو چقدر دوست داری نقاشی کنی. 

یک لحظه حواسم نبود و از پای جزوه ام بلند شدم بدون اینکه از زمین برش دارم رفتم آشپزخانه سراغ غذا. برگشتم جزوه ای بود پر از خط های رنگی رنگی! به خراب شدنش خندیدم و قربان صدقه ات رفتم نقاش کوچولوی مامان.