بسم ا...


دختر عزیزم، 

این روزها، خستگی بعد از کارمان را تعجب و ذوق شنیدن کلمات جدید تو به در می کند. وقتی میگویی هوووبیییی؟ یعنی خوبی؟

گوشی تلفن رو بر میداری یا گوشی اسباب بازی ات را و مرتب می گویی الو هووبی؟ و من به جای آدم فرضی آن طرف خط هزار بار قربان صدقه ات می روم. 


شمردن را یاد گرفته ای و چقدر شیرین می شمری

eee ، یعنی یک!  doo و شه! یعنی سه. dal یعنی چهار! pa ، شش، هف، نه و دههههه. (هیچ وقت هشت را نمی گویی! به گمانم فکر میکنی هفت و هشت یکی هستن و یکی اش را حذف کرده ای :دی )  

a bi ci یعنی ده بیست سی ... با همین آهنگ ناقص ده تا ده تا تا صد می شمری :) 


و یک شعر هم بلدی

وقتی مامان میگه یه دختر دارم، و منتظر میمونه تا تو بگی شاه نداره! البته مصرع اول را جالب عوض کردی، میگی واه! 

یه دختر دارم واااه! 

مامان: صورتی داره؟ 

دخمل: ماه

مامان: از خوشگلی؟

دختر: تا!

مامان: به کس کسونش؟

دختر: nem ! یعنی همان نمیدم!

و به این ترتیب قشنگ ترین شعر ناقص دنیا میشه. 


یه برنامه ای هست روی گوشیم "دالی حیوانات" حیوانات توی اصطبل شون هستن و یکی یکی صداشون میاد. بعد با یه کلیک (! نمیدونم یه ضربه دست!) در اصطبل باز میشه و حیون نشون داده میشه و اسمش رو میگه. عاشق این بازی هستی و با صوتی که اسم رو میگه تو هم با ذوق میگی و ذوق می کنی که اسم حیون ها رو یاد گرفتی. اسب، بز، سگ با کشیدن a آن، (الاغ رو نمی تونی بگی) gobe یعنی گربه، موشششش با تشدید روی ش، دووش! (یعنی گوسفند) 


تا صدای اپلیکیشن "باد صبا" موقع اذان بلند میشه، یا اگر تلویزیون قرآن پخش کنه، تند تند میگی az az یعنی اذان. و میخواهی نماز بخوانی. روسری یا چادر یا پارچه ای باید بهت بدیم و خیلی ناز روی سرت بکشی و سریع بری سجده! ما هم باید همون موقع نماز بخونیم! هیچ جوره راه نداره! :دی دخترم کلاً امر به معروفش جبری هستش :دی انقدر میگه که تسلیم بشیم :دی البته توی همه چیز دیکتاتور تشریف داری مامان! هر چیزی رو بخوای، انقدر میگی تا مجبورمون می کنی بهت بدیم! گول هم نمی خوری معمولاً :دی 


چقدر شگفت آور است فرآیند یادگیری. 

سبحان الله

هر روز ذوق زده می شوم و خدا را هزاران مرتبه شکر می کنم.