بسم ا...


همین چند لحظه پیش مقاله فارسی کذایی را هم فرستادم! چرا کذایی؟ در ادامه معلوم است چقدر من از کار خودم حظ کرده ام!


خوب الان قاعدتاً وقت نفس کشیدن است


و خوش بودن 


و منتظر ماندن تا جواب این مقاله ها بیاید. 


ولی شما که غریبه نیستید


اصلاً آرامش ندارم


این انتظار، انتظار خوبی نیست


چرا؟

در خصوص دو مقاله ای که مربوط به سالها تلاش من بوده اند و بهشان تا حدی امید دارم، مسئله گم نام بودن من هم هست. به قول یکی از همکاران اینطوری بدون نوشتن نام کس دیگری که صاحب نام باشد شانس پذیرش ات کم است. تا به حال که مدام ریجکت شده توسط ادیتور. برای اولین بار هر دو الان مدتی است در پروسه داوری هستند در ژورنالهای ISI با IF  خوب. خدا کند زحمت ام نتیجه بدهد.

زودتر.

زودتر از ددلاین..

نمی دانم از این مقاله ها کدام زودتر جوابش می آید. 

اما مابقی کارها با دانشجویان است (ارشدهای دانشگاه آزاد، خودمان که ارشد نداریم) و هیچ کدام را امید ندارم به جایی برسد. از سر ناچاری نوشتم و گرنه همه شان به نظرم هنوز کارهای بسیار ضعیفی بودند و الان وقت مقاله کردن شان نبود. اینها را مجلات علمی پژوهشی ISC فرستادم.


نمی دانم زمان انتظار را چطور بگذرانم. اگر فقط منتظر باشم فکر میکنم تلف کرده ام.

چند ایده خام دارم:

1-  آن کار پژوهشی با ارزشی که کردمش دو تا مقاله را یادتان هست، قابلیت تبدیل شدن به سه مقاله را همین الان دارد، البته بیشتر هم جا دارد بعدها :دی کلا چون نزدیک ده سال است دارم روی این زمینه کار میکنم، خیلی دستم آمده و هزاران ایده دارم برای مقاله کردن.  ralated work مقاله سوم را هم نوشتم حدود دو صفحه انگلیسی. ولی بقیه اش را... هیچی! این یکی خیلی کار دارد. کد و تست و ... یعنی فقط ایده است! بی جهت از سر دلخوش کردن خودم دو صفحه شروع مقاله را نوشتم!

باز اشتباه کردم و این  را هم انگلیسی نوشتم و الان می بینم بابا من بیشتر مقاله فارسی لازمم!! چرا دیفالت انگلیسی کار شده ام! بهتر است برگردانم به فارسی و کاملش کنم. منتها مشکل اینست که خیلی خاص است موضوع و شاید داور ایرانی پیدا نکنم. (قبل تر ها گفته ام فیلد مطالعاتی ام خیلی خاص است و در ایران معدودند نفراتی که روی آن کار می کنند)

شاید هم الان وقت نوشتنش نباشد! البته مطمئنا به نتیجه میرسد چون یکی از نتایج فرعی مقاله دومم اینها بوده. ولی حالا به طور خاص بخوام نشان دهم این نتیجه هم کسب می شود بایست کد مجزایی بنویسم و داده های متفاوت و ... حتی کارهای مرتبط با آن هم متفاوت است و دیگر کاملاً مربوط به دنیای فنی و مهندسی هم نیست! من حل یک مساله در یک فضای خارج از فنی مهندسی را وارد مساله خودم کرده بودم و حالا برای پیشبرد حل در فضاهای دیگر هم ایده پیدا کردم. اما به اندازه یک تز ارشد کار دارد. 

2-ترجمه یک کتاب را با دو تا از همکاران شروع کرده بودیم در همین مرکز پژوهشی که من نصفه خودم را تمام کرده بودم (یکسال پیش) و آنها نه. میتوانم باز پیگیر شوم تا نصفه اش ویرایش و چاپ شود. البته حیف که این هم جزء امتیازهای وتویی نیست. من الان فقط کسب امتیاز وتویی هایم مانده

3- یک ترجمه کتاب دیگر (سومین کتاب) را خودم تنهایی شروع کرده ام حدود دو سال پیش. برای تمام شدن 50 درصد اولیه اش، فقط یکبار خواندن و ویرایش مانده. در پرانتز بگویم کتاب اولم که زمان حاملگی شروع کردم  و دو سال است در دست چاپ است در دانشگاه، هنوز چاپ نشده! از زمان شروع یعنی استعلام جدید بودن و ... نزدیک سه سال دارد می شود! شاید هم بیشتر. 

4-یک طرح پژوهشی پارسال ثبت کردم ولی وقتی دیدم فقط 2 امتیاز دارد و وتویی نیست، اصلاً جلو نبردم و گذاشتم بعد از اینکه مقاله های 5 گانه نصفه نیمه را کامل کردم بیایم سراغش ولی الان هم دست و دلم نمی رود چون از مقاله ها هم مطمئن نیستم. نهایتاً دو ماه زمان لازم خواهد داشت، اما خروجی اش برای دانشگاه بسیار مفید و توی چشم است و در راستای تمدید وضعیت من هم در جمع هیات رئیسه دانشگاه احتمالاً کمک کند!

5-همسر مقاله ای را از تز خودش نوشته 50 درصدش را و قرار بود ایرادات داوری را درست کند و کاملش کند. فرصت سه ماهه اش برای ارسال مقاله و گرفتن نمره اش تمام شد. در شبیه سازی اش گیر کرده و کارش ایراد داشته و نمی دانسته. حالا یک گزینه این است که بروم به او کمک کنم و مقاله اش را کامل کنیم. یک چیزهایی هم یاد میگیریم. روش کارش را اگر یاد بگیرم به درد حل مسائل رشته من هم خواهد خورد. روش حل اش از لحاظ عمومی بودن برای تمامی مسائل فنی مهندسی و ... بسیار عالی است و خیلی هم به راحتی مقاله می شود داد. منتها من هیچ وقت یاد نگرفته ام. شاید بهتر باشد بروم ببینم دقیقاً چه طوری است. 

6-دو تا دانشجوی کارشناسی خودمان، پارسال کاری را شروع کردند که به مقاله برسانند منتها تز کارشناسی شان را که نوشتند بی خیال شدند. میتوانم کار انها را کامل کنم ولی آن هم از مرحله کد به بعد است و نهایتاً بشود مقاله کنفرانسی. ایده خیلی کوچک است. 

7-همین مقاله فارسی که نوشتم در یک حوزه تخصصی جدید است که در گروه پژوهشی مان شروع کرده ایم نزدیک به دو سال است. ایده های دیگری هم برای مقاله کردن دارم ولی خیلی خیلی خام هستند و نمی دانم به کجا برسند. این حوزه با حوزه قبلی ام زمین تا آسمان فرق دارد و خیلی کار می برد تا به تسلط کافی برسم برای مقاله. مقاله فارسی نوشته شده هم فقط مروری بود. آن هم به مروری که به دلم بچسبد و حس کنم مفید بوده. این حوزه تخصصی مربوط به رشته دیگری از فنی و مهندسی است که قرار است به صورت مساله بین رشته ای حل شود. کار آینده داری است ولی خیلی دیربازده. خیلی دیر. در مقیاس بالای 10 سال! 


بایست یک تخمین زمانی از کارهای بالا در بیاورم و کمترین زمان را انتخاب کنم و خودم را مشغول کنم.


میترسم از انتظار بدون عمل.


پر شده ام از ایده مقاله نویسی!

شده ام paper generator!


این وضعیت را دوست ندارم. 

از زمان احمدی نژاد هیات علمی ها اینطور ناامنی شغلی پیدا کردند. امیدوارم به زودی اصلاح شود

هر روز در این خیال هستم که این امتیازات را که آوردم و امنیت شغلی پیدا کردم میشوم آن چیزی که بایست

بیشتر برای دانشجویان وقت میگذارم

شاید شرکت خودم را هم تاسیس کردم

گاه گداری مقاله میدهم

آن هم وقتی حتماً کار زیبایی کرده باشم که خودم حظ کنم!

کاری که بدانم مفید خواهد بود

نه مثل برخی از این مقاله ها (سه تایی ها را می گویم) به هیچ دردی نخورد صرفاً paper generating باشد!