بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

 

بعد از 11 روز تاخیر، به قرار ماهیانه ام رسیدم. بازم خدا رو شکر. همینکه حتی با تاخیر هم، اینکه بازم میشه انجام بدم شکر داره. خوب شرایط همیشه که روتین نیست که انتظار داشته باشم سر تاریخ تعیین شده از مدتها قبل بشه یه کار رو کرد دیگه.

 

 

کتاب  "همت بلند و تلاش مستمر" را از کتابخانه دیجیتال نور خریدم و قسمت کوچکی اش را فرصت کردم بخوانم. از سمیه و حورای عزیزم ممنونم بابت این کتابخانه. اوقات خوش زیادی را تا به حال در آن گذرانده ام :) خیر ببینید الهیییی. 

 

 

خوب برویم سراغ مساله این روزهای من: یعنی همت بلند و تلاش مستمر

 

ادامه مطلب...

 

هر کس به خدا توکل کند، اندوهگین شود. امام علی (ع)

 

 

فهم من: بله توکل واقعی یعنی چنین چیزی

 

 

 

 

 

بردباری و وقار همیشه در کنار همند و از بلند همتی زاده می شوند. امام علی (علیه السلام)

 

 

فهم من: واقعاً هم همینطوره. کسی که در برابر حوادث بردباری اش رو از دست میده دیگه وقار یک مومن رو نداره و چنین کسی به این خاطر بردباری اش رو از دست میده که ناامید میشه. ناامید میشه از رسیدن. در واقع همت خودش از مشکلی که براش اومده کمتر بوده همین طور توکلش. و گرنه نبایست آدمی با اراده پولادین در برابر تلاطم های روزگار، خودش رو ببازه. بایست بتونه بردبار و باوقار بمونه.

 

 

 

 

 

وقار و حوصله در کار همت را آشکار میکند. امام علی (ع)

 

 

از طرف دیگه گفته شده

 

 

اندوه ها به اندازه همت هاست، امام علی (ع)

 

 

 

 

 

یعنی کسی که به یه زندگی روزمره تن بده که خوب اندوه خاصی سراغش نمیاد. ولی کسی که آرمان بزرگی رو تصور کنه به همون اندازه در تب و تاب می افته. پس دو دسته اندوه مثبت و منفی داریم باید ببینم من توی کدومشون افتادم دقیقا.

 

 

 

 

 

لذا حضرت گفته : شجاعت مرد به اندازه همت اوست.

 

 

فهم من اینه که بزرگترین شجاعت بزرگ بودن همته. همت اون زن بنی اسرائیل که وقتی موسی ازش درخواستی داشت و به پیرزن گفت هر چه بخواهی خدا اجابت میکنه چی خواست؟ گفت در بهشت هم درجه موسی باشم! یعنی میخواست در مرتبه یک پیامبر درک از هستی داشته باشه.

 

 

 

 

 

تا اینجا مربوط به صفحه 1 تا 30 بود. بقیه اش از صفه 178 تا 188 آخر کتاب

 

 

پیامبر اکرم (ص):

 

 

نشانه های تنبل 4 چیز است:

 

 

 به اندازه ‏ای (در کار) سستی می‌‏ورزد که به کوتاهی و سهل انگاری می افتد، و چنان کندی می‏‌کند که (اصل کار را) فرو می‏‌گذارد، و چندان فروگذاری می‌کند که بی تاب و بی حوصله می شود و چندان بی تاب و بی حوصله می شود که  (برای فراموشی و دلخوشی گذرا) گنه‏کار می‌شود، و دل مرده است

 

 

متن حدیث:

 

 

قال رسول الله صلی الله علیه و آله: عَلامَةُ الْکَسلانِ اَرْبَعَةٌ: یَتَوانی حَتّی یُفرِّطَ وَ یُفَرِّطُ حَتّی یُضَیِّعَ وَ یُضَیِّعُ حَتّی یَأثمَ وَ یَضْجَرَ.

 

 

«بحارالانوار، جلد1، صفحه 122»

 

 

 

سخته اعتراف ولی حال من رو خیلی وقتها درست توصیف کرده! 

یادآوری های مهم از صفحات میانی کتاب که خیلی سریع نگاه کردم

 

 

-        هی محبوووووب! روزی هر کار در سحرخیزی است. من جمله مقاله نویسی!

 

 

-        بدن شاداب با کم خوری بدست می آید و خواب کم و به اندازه! توی این بازه، اراده ات رو با روزه داری و ... بیشتر میتونی بکنی. هم به لحاظ سرخیزی اش، هم خواب هم کم خوری اش! هم اینکه روزه قضا داری و دلت میخواد بتونی روزه مستحب هم بگیری و خوب با داشتن قضا نمیشه دیگه. اصل رو نمیشه رها کرد فرع رو گرفت.