۶ مطلب در آذر ۱۳۹۷ ثبت شده است

یاس و ناامیدی


بسم ا...الرحمن الذاکر

بعضی وقتها حس کرده اید نفس حقی که از دل برآید، چطور بر عمق جان و دل می نشیند؟

امروز من را حاج آقای قرائتی ساخت و حرفهایش به عمق دلم نشست

ایشون رو خیلی دوست دارم. مثل پدربزرگ خودم خدابیامرز، همینطور تشنه شنیدن حرفهایش هستم. انگار پدرانه نصیحتم می کند و من مقاومتی در برابر شنیدنش ندارم. دلسوزی اش از کلام معلوم است و همین است  که حرفهای حق اش، بر دل می نشیند


دلم میخواست بخشی از سخنرانی ای که گوش کردم را بگذارم دیدم اینجا و اینجا متن آماده اش هم هست. ولی شنیدنش لطف دیگری دارد که میتوانید از با جستجوی "یأس و ناامیدی، مانع رشد و کمال" گوش دهید.


ادامه تلنگرهایی است که به خودم خورده با شنیدن حرفهای خوب ایشون ولی باز هم میگویم شنیدنش چیز دیگری است: 

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

شب و شعر

بسم ا...


بعد از مدت ها با خودم خلوت کردم، اول کتاب خواندم بعد رفتم به دامن شعر.



از پس یک روز بد که دست و دلم به کار نمی رفت



و بعد از مدتها هم دل به موسیقی دادم و مابقی شب را هم باز به شعر و کتاب و فیلم می گذرانم. 

زنگار دلم کمی رفت. 


به جبر زمانه، از خودی که دوست میداشتم دور شده بودم.


آه که چقدر دلم همنشین همدل میخواهد. 

و بیشتر تر حسرتمند راهرو و راهبری که من را بلد باشد. 

خدای من، چقدر دلم همراه می خواهد.

وه که چقدر دلم تنگ شده است برای ایام دانشجویی و جمع های مطالعاتی خووووب آن روزها و فراغتی و دوستانی بهتر از برگ درخت.


و از شما چه پنهان مهمانی فردا شب م.شوهر را دوست داشتم بهانه ای داشتم و نمی رفتم. دلم چیزی را می طلبد که در این جمع ها نیست و متاسفانه نقیض آن که شدیداً نمیخواهمش، هست.


عجالتاً شما هم خودتان را مهمان کنید به شنیدن قطعه بی نظیر "شب طولانی" از علی مولایی


و البته سرخوشانه شعر را تغییر داده ام برای خودم، به جای "دیوونه دوست داشتنی" گذاشته ام "کوچولوی دوست داشتنی" و دخمل چه عشقی می کند که مادرش سرزنده است و چپ و راست از عمق جان می بوسدش و بلند بلند این آواز را برایش می خواند و گریه و خنده اش آمیخته است. بچه بیچاره نمیداند مادرش خوشحال است یا ناراحت.


در یادآوری خاطرات گذشته، خاطرات سختی هم مرور شد و این آهنگ هم به عمق جانم نشست


فاطمه مهلبان، مرا دیوانه کردی


خصوصا که اشک من هم این روزها رنگ تمنا ندارد...

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

شک ها و فلسفه ها...

بسم الله الرحمن الرحیم



نمی دانم از سن است یا از درون گرایی یا همه همینطورند


هر چه بیشتر جلو میروم، بیشتر دچار شک در مورد انتخاب کارهایم می شوم


که الان چه بکنم که واقعاً ارزش داشته باشد؟


فقط میدانم هر چه زندگی بیشتر به من سخت می گیرد


و در کوره زندگی بیشتر می سوزم


به فلسفه محکم تری برای زندگی نیازمند میشوم


نیاز به یک دید عمقی تر پیدا می کنم


اینست که ساکت تر شده ام


۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

facing dificulties

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

starting over

بسم الله الرئوف



من زنده ام، پس میجنگم


میجنگم یعنی زنده ام هنوز


زمان آن رسیده که دوباره از نو شروع کنم.

برای بار چندم؟

مهم نیست

من نیاز به یک شروع تازه دارم..


start over

again and again and again


Helpful Ideas For Starting Over Again When Adversity Strikes


دیدن این لینک رو توصیه میکنم

https://blog.iqmatrix.com/starting-over


۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

معجزه انضباط فردی (2)

تمرین انضباط فردی، شما را شاد می کند. به واسطه به دست آوردن کنترل خودتان

 

ادامه مطلب...

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰