نیایش آن حضرت در کارهای مهم
ای آنکه گرهِ کارهای فرو بسته به سر انگشت تو گشوده میشود،
و ای آن که سختیِ دشواریها با تو آسان میگردد،
و ای آن که راه گریز به سوی رهایی و آسودگی را از تو باید خواست.
...
سختیها به قدرت تو به نرمی گرایند
و به لطف تو
اسباب کارها فراهم آیند.
فرمانِ الهی به نیروی تو به انجام رسد،
و چیزها، به ارادهی تو
موجود شوند،
و خواستِ تو را، بی آن که بگویی، فرمان برند،
و از آنچه خواستِ تو نیست، بی آن که بگویی، رو بگردانند.
تویی آن که در کارهای مهم بخوانندش،
و در ناگواریها بدو پناه برند.
هیچ بلایی از ما برنگردد
مگر
تو آن بلا را بگردانی،
و هیچ اندوهی بر طرف نشود
مگر تو آن را از دل برانی.
...
ای پروردگار من،
اینک
بلایی بر سرم فرود آمده
که سنگینیاش
مرا به زانو درآورده است،
و به دردی گرفتار آمدهام
که با آن مدارا نتوانم کرد.
.....
این همه را تو به نیروی خویش بر من وارد آوردهای
و به سوی من روان کردهای.
آنچه تو بر من وارد آوردهای،
هیچ کس
باز نَبَرد،
و آنچه تو به سوی من روان کردهای،
هیچ کس
برنگرداند.
دری را که تو بسته باشی.
کَس نگشاید،
و دری را که تو گشوده باشی،
کَس نتواند بست.
..............
آن کار را که تو دشوار کنی،
هیچ کس آسان نکند،
و آن کس را که تو خوار گردانی،
کسی مدد نرساند.
پس بر محمد و خاندانش درود فرست.
ای پروردگار من،
به احسانِ خویش دَرِ آسایش به روی من بگشا،
و به نیروی خود، سختیِ اندوهم را درهم شکن،
و در آنچه زبان شکایت بدان گشودهام، به نیکی بنگر،
و مرا در آنچه از تو خواستهام، شیرینیِ استجابت بچشان،
و از پیشِ خود، رحمت و گشایشی دلخواه به من ده،
و راه بیرون شدن از این گرفتاری را پیش پایم نِه.
و مرا به سبب گرفتاری، از انجام دادنِ واجبات و پیروی آیین خود بازمدار.
ای پروردگارِ من،
از آنچه بر سرم آمده،
دلتنگ و بیطاقتم،
و جانم از آن اندوه که نصیب من گردیده،
آکنده است؛
و این در حالی است که تنها تو میتوانی آن اندوه را از میان برداری
و آنچه را بدان گرفتار آمدهام دور کنی.
پس با من چنین کن، اگر چه شایستهی آن نباشم، ای صاحب عرش بزرگ.