۳ مطلب در ارديبهشت ۱۴۰۲ ثبت شده است

والا چه عرض کنم...

 

یک بنده خدایی بود هر وقت بحثی چیزی در جمع بود می گفت : والا چه عرض کنم. 

با یک ژستی که همه حمل بر درک ایشان از مشکل  می کردند. خلاصه بنا را می گذاشتیم روی اینکه عمیقا دردمند شده از شنیدن این مشکل و نهایتش این است که ظاهرا کاری از دستش ساخته نیست. 

 

ولی بعدها روزگار چرخید و چرخید و من  را با یک قسم جدید نفاق آشنا کرد. فهمیدم پشت آن والا چه عرض کنم ها خیلی چیزهای دیگری بوده نه این خوش خیالی بنده. 

الان در خصوص آدم هایی با کلام <والا چه عرض کنم> محتاطانه تر برخورد میکنم و اگر بیبنم این روند برای تامل بیشتر یا .. نیست و فقط یک استراتژی همیشگی است از ایشان دوری می کنم. 

 

آدم های رک همیشه قابل احترام تر هستند برای من. 

 

از دورویی در حد بی نهایتی متنفرم

 

پ.ن: نوشتم که هیچ وقت دردی که از فهمیدن این موضوع کشیدم هیچ وقت یادم نرود. 

موافقین ۰ مخالفین ۰

فارغ التحصیل

دختر نازنینم کلاس اولش داره تموم میشه و چند روز بیشتر نمیره مدرسه. 

 

و الان من باید خوشحال باشم آیا؟ 

 

مثل چی ... تو گل گیر کردم که بعدش چطور وقتش رو پر کنم. با نداشتن ماشین و کلاسهایی که هر کدوم یه طرف میشن و دختر کم صبر و مامان کم صبرترش! و تزی که این روزها علاوه بر وقت خالی سرشار از تمرکز، به صبر ایوب نیاز داره. صبری که فعلا لاموجود... وقت خالی سرشار از تمرکز هم به زودی پر! 

 

خدایا چشمم به رحمت توست...

وقت کم است و افسوس عمر رفته بسیار...

۵ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰

گرسنه ای؟

لابد فیلم اون یوتیوبر آمریکایی سیاه پوست رو دیدید که از یک بی‌خانمان سیاه پوست مثل خودش می پرسه گرسنه ای؟

بعد پیشنهاد میده فلان ساندویچ و فلان نوشیدنی رو میخواد؟

و اونم میگه: بله.

می‌ره واسش غذا رو میخره، میاد میگه من حالت رو درک میکنم، منم روزی بی‌خانمان بودم. اما در آخرین ثانیه درست جلوی چشم او آن را می‌خورد و از طعم غذاش تعریف میکند و میگه این نتیجه زحمات خودم هست که به اینجا رسیدم. 

حتما شما هم از نفرت سرشار شدید با برخورد اون یوتبوبر.

کارش برای چی بود نمی‌دونم. به نظرش بامزه بازی بود یا جذب مخاطب با یه کار خرق عادت یا فرهنگ آمریکا به این سمت داره می‌ره یا ... کار ندارم.. برای خیلی از ما مشمیز کننده بود. 

در حالی که همین حالت این یوتبوبر رو خیلی از بلاگرهای ایرانی دارن. از تابلوترین حالت بگیر که فیلم و عکس از گرونترین رستورانی که رفتن رو میگذارن و از طعم غذای میلیونی در شرایطی تعریف می کنند که میدونند شرایط برای خیلی ها اسفناکه و تصور این غذا هم نمی تونند داشته باشند. از تابلوترین حالت بگیر تا بقیه چیزها. فرو کردن خوشبختی ظاهری در چشم بقیه! 

 

حرفم شامل بلاگرها نیست فقط. شامل هر کس دیگری که براش مهم نیست کسی که مخاطبش هست، خودش در چه وضعی هستش! 

استدلالش هم همینه: اینها به خاطر شایستگی من هست و مگه بایست پنهان کنم! اصلا طرف نخونه یا نبینه یا ...به من چه؟!

یعنی وظیفه اخلاقی روی دوش خودش نمی بینه، هر کی اذیت میشه به خودش مربوطه!!

 

هر چقدر تظاهر به خوشبختی بیشتر، فالوور بیشتر و پر شدن نادرست چاله ی عمیق شخصیتی طرف بیشتر! 

 

کم کم اون جنبه های اخلاقی غنی که در فرهنگ ما بود داره در شبکه های اجتماعی و ... به فنا داده میشه. 

هیییییعییی‌‌‌‌...

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰