خدا رو بی نهایت شکر که بهانه هایی گذاشته برای نزدیک شدن
برای برگشتن
مثل همین امشب.
خدایا
ای کسی که دنبال بهانه ای برای برگشت من
من از خودم ناامید، امیدم به رحمت توست.
حلالیت می طلبم از کسانی که از من رنجیده اند.
خدا رو بی نهایت شکر که بهانه هایی گذاشته برای نزدیک شدن
برای برگشتن
مثل همین امشب.
خدایا
ای کسی که دنبال بهانه ای برای برگشت من
من از خودم ناامید، امیدم به رحمت توست.
حلالیت می طلبم از کسانی که از من رنجیده اند.
هر سال بیشتر حس میکنم چقدر نور و هدایت را کم داریم...
یعنی چقدر شما را
و هر سال زندگی و نفس کشیدن در این حجم از آمیخته بودن راست و دروغ،
گمراهی و هدایت،
حق و باطل
سخت تر است...
دلم گرفته.
دلم برای هدایت تنگ شده است.
آقای مهربان،
کاش شما از لطف به حالمان نظر کنید.
ما که غرق شده ایم و حتی خود را گم کرده ایم.
چه رسد به شما را.
و راستی را.
و عشق را.
و آرامش را.
و هدایت را.
و حق را.
پ.ن۱. تهران بارانی است. آسمان هم چه لحظات خوبی را انتخاب کرده برای باریدن. با باران گریه کردم.
پ.ن: سال ۱۴۰۰ دوبار نیمه شعبان داشتیم. ۹ فروردین و 27 اسفند که هر رو را ما شهرستان بودیم و فردا ۱۷ اسفند که اولین بار است در خانه خودمان این روز را خواهیم بود. یعنی در اولین خانه مان.
این پست رو ایجاد کردم تا کم کم کسانی که ایران پرست واقعی در این جریانات شهریور به بعد که من شناخته ام را معرفی کنم.
برای عاشقان واقعی ایران
برای آنهایی که هدف برایشان وسیله را توجیه نمی کند
برای دل خودم
برای اشکی که موقع دیدن ویدیوهایشان ریختم و دعایشان کردم که خدا امثال ایشان را زیاد کند
برای وقتی به احترام شان بلند شدم
برای وقتی در دلم سرود ای ایران زمزمه شد با دیدن شان
برای معرفی چهره ها به حسنا در آینده
برای ثبت در تاریخ
برای ...
لینک اول را قبلا داده بودم. در این پست
لینک دوم، به خاطر سخنران دولت است که رفت برای صحبت کردن در دانشگاه قم و خواجه نصیر و .... یک، دو، سه، چهار، پنج
در همین جلسه فهمیدم دخترشون رو به خاطر تحریم دارو از دست داده، گریه کردم... دلم میخواست برم به اسماعیلیون بگم بیا اینم یکی از تقاص هایی که برای خون دخترت گرفتی! راضی شدی؟
أقای اسماعیلیون هنوزم هدف واست وسیله رو توجیه میکنه؟ تا کی توجیه می کنه؟ تا کجا...
لینک سوم، سخنان پر شور خانم دکتر خدادادی در اجتماع هنجار شکنانه پزشکان در آمفی تاتر نظام پزشکی مشهد است. اینجا
ممنون میشوم باز هم به من معرفی کنید
اینها عشق اند
اینها امیدند
اینها نور هستند در تاریکی این روزها
بعداً نوشت: در کامنت های همین پست حرف اصلی ام هست که خودم نوشتم. بخوانید معلوم است چرا این پست را گذاشته ام.
برای چهلمین روز
برای اون لحظههایی که فهمیدیم:
تنها نیستیم
ایران تنها نیست
پرچم ایران بییار نیست
فریدون و کاوه و رستم و میرزاکوچک خان و... و خیلی ها،… فراموش نشدن
فریادمون اون قدری بلنده که گوشِ فلک رو کر، دنیایی رو حیرتزده و تحلیلگران و رسانهها و [مثلاً] رهبرانی رو به تکاپو بندازه که از این غافله جا نمونن
ما تونستیم به همه بفهمونیم این مردم شریف، گلهای گوسفندِ محتاجِ چوپان و سگ و نیاش نیستن
با حجاب و شلحجاب و آستینکوتاه و یقهٔ بالا بسته و… فرقی نداره، کافیه شبیهِ خودمون باشیم تا زیباتر باشیم
«زن» ایرانی ابزار تولیدمثل و لذتجویی، و «مَرد» غدهٔ جنسی متحرک و بیاختیار، نیست و دیگه نمیشه تحقیرمون کرد.
نه دیگه حواسمون با چیزای سطحی پرت میشه و نه فریب خورده و خاموش میشیم
کُرد و ترک و لُر و بلوچ و مشهدی و قمی و تهرانی و رشتی و شیرازی و اصفهانی و اهوازی و مهاجر و… حرفشون فقط یک کلامه: جانم فدای ایران!
سلبریتیهای «بامعرفتی» هم هستن که فقط فکر جیب نیستن
هر کسی به اندازهٔ توانش میتونه شریک باشه؛ یکی فریاد بزنه، یکی بخونه، یکی بنویسه، یکی آگاه کنه، یکی آگاه بشه و…
تحمل رنج اقتصادی و اختلال ارتباطی، به رویایی که در پیاش هستیم، میارزه
و نهایتاً برای اون لحظهای که «ما» زیباترین و پرمعناترین شعار تمام دورانها رو طنینانداز کردیم: «زن، زندگی، آگاهی»!
بدون هیچ اغراقی!
با دخل و تصرف در نوشته مهدیار. پست ایشان را هم بخوانید.
با نوشتن این پست از زبان دل خودم
گریه کردم
سرشار از غم و درد
که چطور یک حرف ته دلمان هست و صادقانه یک حرف میزنیم ولی با هم می جنگیم! از دل به زبان... از دل به عمل... چقدر دوریم چون حرف نمیزنیم. چون به درستی حرف نمی زنیم.
حرف زدن ملت با ملت منظورم هست.
پی نوشت: ادامه حاشیه است. می شود نخواند.
سلام دوستان
بالاخره وسط این ماجراهای شهریور به بعد ایران که هنوزم تموم نشده، من بالاخره به جمع بندی رسیدم
اگر میخواهیم به مطالبه های درست و حق برسیم:
ادامه مطلب...
برای کسی که دقیقا دقیقا حس دخترم رو بهش دارم و حتما روزی برایش در. اینجا می نویسم چرا.
یکی اش اینه که حدس میزنم حسنای من، ده پانزده سال دیگه، مسیر ایشون رو میره و اتفاقا خوشحال هم میشم. حالا چرا این رو میگم یه پست باید بنویسم. خیلی وقته به این یکی حسنا گفتم چقدر آینده ی دختر منی. قبل از این جریانات...
حسنا جان خوشحالم دنبال چیزهای خوب هستی :) حتی خوشحالم ایران دکتری نمی خوانی. به دلایل عقلی :)
برای حسنا و تمامی حسناهای من:
ادامه مطلب...
حسنای من
هر وقت خواستی بدانی چقدر خالصانه و درست داری برای هدفت میجنگی یا نه، این کلیپ سه دقیقه ای را هم ببین جان مادر.
خاطره استاد قرائتی که اشک آیت الله میرزا جواد تهرانی را در آورد!
بماند به یادگار از آقای قرایتی عزیز. که مثل آقاجون خدابیامرزم دوستش دارم.
این را وسط پست های سیاسی این روزها، برایت به یادگار میگذارم. وقتی بزرگ شدی. چه من بودم چه نبودم قرار است این نوشته ها به دستت برسد.
توسط بابایی یا هر کسی که وصیت نامه من را بخواند..
ادامه مطلب....
خدای تعالی عادلست
ظلم نمی کند
و به عدل راحت و خرّمی و فرح در آرام دل و رضا نهاده
و غم و اندوه را در شک و ناخشنودی
بله دنیا فرمول دیگری ندارد. شادی فقط آرامش دل و رضایت درونی است
و غم شک ها و ناخشنودی ها
برای هر کسی باشد. هر جای دنیا. همین یک فرمول.
در پی رفتن به سوی هر هدفی، بایست فرموال شادی اصلی و دوری از غم را هم بدانیم.
پیامبر اکرم (ص): إنّ اللَّه تعالی بقسطه و عدله جعل الرّوح و الفرج فی الیقین و الرّضا، و جعل الهمّ و الحزن فی الشّک و السّخط.
بسم الله الرحمن الرحیم
چند نکته برای یادآوری به خودم در صحبت های خانوادگی در درجه اول یادم باشد و بعد برای همه مکان ها.
ادامه مطلب...
یکی باید در زندگی تو باشد،
که همیشه باشد،
نه اینکه گاهی باشد و گاهی نباشد،
یکی که ؛یک؛ باشد،
که بهترین باشد،
که
خدا باشد...
بازآمدم چون عید نو تا قفل زندان بشکنم
وین چرخ مردم خوار را چنگال و دندان بشکنم
هفت اختر بیآب را کاین خاکیان را می خورند
هم آب بر آتش زنم هم باده هاشان بشکنم
از شاه بیآغاز من پران شدم چون باز من
تا جغد طوطی خوار را در دیر ویران بشکنم
ز آغاز عهدی کردهام کاین جان فدای شه کنم
بشکسته بادا پشت جان گر عهد و پیمان بشکنم
امروز همچون آصفم شمشیر و فرمان در کفم
تا گردن گردن کشان در پیش سلطان بشکنم
روزی دو باغ طاغیان گر سبز بینی غم مخور
چون اصلهای بیخشان از راه پنهان بشکنم
من نشکنم جز جور را یا ظالم بدغور را
گر ذرهای دارد نمک گیرم اگر آن بشکنم
هر جا یکی گویی بود چوگان وحدت وی برد
گویی که میدان نسپرد در زخم چوگان بشکنم
گشتم مقیم بزم او چون لطف دیدم عزم او
گشتم حقیر راه او تا ساق شیطان بشکنم
چون در کف سلطان شدم یک حبه بودم کان شدم
گر در ترازویم نهی می دان که میزان بشکنم
چون من خراب و مست را در خانه خود ره دهی
پس تو ندانی این قدر کاین بشکنم آن بشکنم
گر پاسبان گوید که هی بر وی بریزم جام می
دربان اگر دستم کشد من دست دربان بشکنم
چرخ ار نگردد گرد دل از بیخ و اصلش برکنم
گردون اگر دونی کند گردون گردان بشکنم
خوان کرم گستردهای مهمان خویشم بردهای
گوشم چرا مالی اگر من گوشهٔ نان بشکنم
پ.ن: هنوز دارم گزارش روزانه مقاله خوانی برای استاد می فرستم! این وسط اگر کلاس مثنوی شرکت نکنم که میترکم. گرچه این تمایلاتم عین یواشکی کار خلاف کردنه :دی
پ/ن۲:
هنوز نمیدانیم ۵ شنبه برویم شهرستان یا نه.
دلایل برای رفتنم: این مدت سه هفته و اندی که دیگه آمارشم از دستم در رفته، قرنطینه کامل بوده ام و احتمال اینکه ناقل باشم خیلی کم است. به شدت رعایت کردیم این مدت.
از طرف دیگر ممکنه تا اوج بحران که خرداده و بعد از اون ماهها نتونم پدر و مادرم رو ببینم. مادرم خیلی دلتنگی میکنه. منم دلم میخواد برم واقعا.
از طرف دیگه میترسم نکنه به یه احتمال ضعیفی باز هم ناقل باشم. به نظرتون چه کنم؟
بسم ا...
یک ویدیویی دستم رسید که کرونا و خبرهای دیگر این روزها رو ربط داده بود به آخر الزمان
فرصت اینکه تحقیق کنم را نداشتم
ولی همینقدر مستاصل
از اعماق وجود
آرزو کردم
کاش درست باشد...
تو صدات دعوته و شرمنده از این تاخیرم
تو هیاهوی زمونه با خودم درگیرم
باید اول دل رو پیش قدم کنم
باید این فاصله ها رو کم کنم
تا تو یکبار منو قابل بدونی
بتونم پرچمت رو علم کنم
میره هر کس که دلش رفتنیه
تو دلش حرفای ناگفتنیه
از اینجا:
https://www.aparat.com/v/ohMGO
پ.ن: ناز نفس شاعر و مداح این شعر. خدا عمر و برکت بهشون بده.
کی لایق زیارت تو می شوم آقا؟ خودم می دانم که رو سیاهم. حتی رویم نمی شود که بگویم حسرت زیارت شما را دارم...
هر که میشناسم راهی شد حتی از آزمایشگاه مان سه نفر...
جمعه که برای رفع مشکل سیستم رفتم دانشگاه، کاروان راهی بودند. چه حالی داشتند... چقدر دلم میخواست من هم میتوانستم نذرم را ادا کنم. نذر کرده بودم مادر و پدرم را ببرم کربلا. پس اندازش سر تکمیل آپارتمان خرج شد. خرج نشده بود هم لیاقت میخواهد... لیاقت..
آخ چقدر دلم برای محبوب دیگری تنگ شده نه محبوب این روزها.
بسم ا...
بعد از مدتها خمودگی، میخوام یه تکون اساسی به خودم بدم تا سال تحویل...
ان شاء الله
به لطف خدا
ادامه مطلب...
بسم الله الرحمن الرحیم
بعد از 11 روز تاخیر، به قرار ماهیانه ام رسیدم. بازم خدا رو شکر. همینکه حتی با تاخیر هم، اینکه بازم میشه انجام بدم شکر داره. خوب شرایط همیشه که روتین نیست که انتظار داشته باشم سر تاریخ تعیین شده از مدتها قبل بشه یه کار رو کرد دیگه.
کتاب "همت بلند و تلاش مستمر" را از کتابخانه دیجیتال نور خریدم و قسمت کوچکی اش را فرصت کردم بخوانم. از سمیه و حورای عزیزم ممنونم بابت این کتابخانه. اوقات خوش زیادی را تا به حال در آن گذرانده ام :) خیر ببینید الهیییی.
خوب برویم سراغ مساله این روزهای من: یعنی همت بلند و تلاش مستمر
ادامه مطلب...
بسم ا...الرحمن الذاکر
بعضی وقتها حس کرده اید نفس حقی که از دل برآید، چطور بر عمق جان و دل می نشیند؟
امروز من را حاج آقای قرائتی ساخت و حرفهایش به عمق دلم نشست
ایشون رو خیلی دوست دارم. مثل پدربزرگ خودم خدابیامرز، همینطور تشنه شنیدن حرفهایش هستم. انگار پدرانه نصیحتم می کند و من مقاومتی در برابر شنیدنش ندارم. دلسوزی اش از کلام معلوم است و همین است که حرفهای حق اش، بر دل می نشیند
دلم میخواست بخشی از سخنرانی ای که گوش کردم را بگذارم دیدم اینجا و اینجا متن آماده اش هم هست. ولی شنیدنش لطف دیگری دارد که میتوانید از با جستجوی "یأس و ناامیدی، مانع رشد و کمال" گوش دهید.
ادامه تلنگرهایی است که به خودم خورده با شنیدن حرفهای خوب ایشون ولی باز هم میگویم شنیدنش چیز دیگری است:
بسم ا.. الرحمن الرحیم
و انسان همیشه نیازمند تذکار و یادآوری است..
بعضی از گم شده های من که برکت در زندگی ام را کم کرده اند:
حضرت فاطمه زهرا (س) میفرماید که از پدرم رسول خدا (صل الله علیه و آله) پرسیدم: «کسی که در خواندن نماز سستی بورزد و در اقامه آن کوتاهی کند، چگونه است؟» آن حضرت فرمود: «چنین شخصی به شانزده خصلت در دنیا و آخرت، مبتلا میشود: پیامد نخست از پیامدهای منفی دنیایی بیتوجهی به نماز، این است که «یَرْفَعُ اللهُ الْبَرَکَةَ مِنْ رِزْقِهِ؛ خداوند برکت را از روزی او برمیدارد. پیامد دوم آن این است که «یَرْفَعُ اللهٌ الْبَرَکَةَ مِنْ عُمْرِهِ؛ خداوند، برکت را از عمر او میگیرد.»
رسول خدا (صل الله علیه و آله) فرمود: «مَنْ حَبَسَ عَنْ اَخِیهِ الْمُسْلِمِ شَیْئاً مِنْ حَقٍّ حَرَّمَ اللهُ عَلَیْهِ بَرَکَةَ الرِّزْقِ اِلَّا اَنْ یَتُوبَ؛۲۱ کسی که حق برادر مسلمان خود را ندهد، خداوند، برکت را از روزی [او] برمیدارد، مگر اینکه توبه [و آن را جبران] کند.»
امام صادق (علیه السلام) در روایتی چنین فرمود: «اَیُّمَا مُؤْمِنٍ خَضَعَ لِصَاحِبِ سُلْطَانٍ أوْ مَنْ یُخَالِطُهُ عَلَی دِینِهِ طَلَباً لِمَا فِی یَدَیْهِ مِنْ دُنْیَاهُ اْخْمَلَهُ (اَهْمَلَهُ) اللهُ وَمَقَتَ عَلَیْهِ وَوَکَلَهُ اِلَیْهِ فَاِنْ هُوَ غَلَبَ عَلَی شَیءٍ مِنْ دُنْیَاهُ وَصَارَ فِی یَدِهِ مِنْهُ شَیءٌ نَزَعَ اللهُ الْبَرَکَةَ مِنْهُ؛ هر مؤمنی که برای صاحب سلطه و یا کسی که در آمیختن با آن به ضرر دینش است، تواضع و فروتنی کند و منظورش از این فروتنی به دست آوردن چیزی باشد که در دست اوست، خدواند او را رها کرده، بر او خشم میگیرد و او را به همان شخص وا میگذارد. و اگر حتّی [مالی از این راه به دست آورد و] از دنیای این افراد چیزی به او برسد، خداوند برکت را از آن مال برمیدارد.»
حضرت علی (علیه السلام) فرموده است: «اَلْبَیْتُ الَّذِِی لَا یُقْرَاُ فِیهِ الْقُرْآن وَلَا یُذْکَرُ اللهُ فِیهِ تَقِلُّ بَرَکَتُهُ وَتَهْجُرُهُ الْمَلَائِکَةُ وَتَحْضُرُهُ الشَّیَاطِین؛ خانهای که در آن، قرآن تلاوت نشود و یاد خداوند نباشد، برکتش کم میشود و فرشتگان از چنین خانهای دوری میکنند و شیاطین در آن حاضر میشوند.»
پیامبر گرامی اسلام فرمودند :
در پى روزى و نیازها، سحر خیز باشید؛ چرا که حرکت در آغاز روز، [مایه] برکت و پیروزى است.
پیامبر گرامی اسلام فرمودند :
نیکى و نیکوکاران را دوست بدارید. سوگند به آن که جانم به دست اوست، برکت و تندرستى، با نیکى و نیکوکاران است.
یامبر گرامی اسلام فرمودند :
نماز شب، موجب رضایت پروردگار، دوستى فرشتگان، سنت پیامبران، نور معرفت، ریشه ایمان، آسایش بدنها، مایه ناراحتى شیطان، سلاحى بر ضدّ دشمنان، مایه اجابت دعا، قبولى اعمال و برکت در روزى است.
امام رضا (علیه السلام ) فرموده است: خداوند به یکی از پیامبران خویش وحی فرستاد:
اذا اطعت رضیت، واذا رضیت بارکت، ولیس لبرکتی نهایة. [2]
هرگاه من اطاعت شوم، رضایتمند می گردم و آنگاه که از کسی خرسند و رضایتمند شدم، به زندگی او برکت خواهم داد و برکتی هم که از جانب من باشد، پایان نخواهد داشت.
بسم ا... الرحمن الرحیم
دو تا نوشته ی خیلی خوب هست که دوست داشتم اینجا هم با دوستان گلم به اشتراک بگذارم.
یکی اش مقاله ای هست راجع به رنج از نگاه مولانا و بررسی رنج هایی که خود آدمی مسبب آنهاست و رنج مخربه و بررسی رنج هایی که خداوند در زندگی ما قرار میده و رنج سازنده است:
http://www.sid.ir/FileServer/JF/32513860410
دومی هم سخنان حجت الاسلام پناهیان هستش در بیان اینکه زندگی یعنی مدیریت رنج!
این هم لینک فایل صوتی وPDF همین سخنرانی
بسم ا...
خدایا
باز آمده ام تا با تو واگویه هایم را بگویم
از کم صبری هایم
تنهایی هایم
از غمهایی که نمی توانم بگویم
از بن بستهایی که طاقت شان را ندارم
از توان کمم
عقل محدودم
بسم الله الرئوف بالعباد
این روزها که شب های قدر را سپری کردیم،
به واسطه تعطیلات فرصتی شد تا فکر کنم
تا فقط کمی برگردم به خودم
از مسلمانی خودم بی نهایت شرمنده ام
اعتراف میکنم
واقعیت این است
که مسلمان نیستم
مگر به لغلغه زبان
هزاران صفت خداوند را در جوشن مرور می کنم
اما بیشترش برایم نامانوس است
و میدانم که خداوند آینه جمال خود میخواهد
نه فردی با صفات من.
حضرت علىّ بن موسى الرضا علیهما السلام هر گاه مى خواستند بر کسى وارد شوند که از او بیمِ (گرفتارى) داشتند، این دعا را مى خواندند:
أَللَّهُمَّ یَدُکَ فَوْقَ یَدِهِ، وَسُلْطانُکَ أَعْظَمُ مِنْ سُلْطانِهِ. أَللَّهُمَّ إِنّی أَدْرَأُبِکَ فی نَحْرِهِ، وَأَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّهِ، وَأَسْتَعینُ بِکَ عَلَیْهِ، وَأَلْجَأُ إِلَیْکَ مِمَّا أَشْفَقْتَ عَلى نَفْسی مِنْهُ.
أَللَّهُمَّ فَکُنْ عِنْدَ ظَنّی بِکَ فیما لَمْ أَجِدْ فیهِ مَفْزَعاً غَیْرُکَ، وَلا مَلْجَأً سِواکَ، فَقَدْ عَلِمْتَ أَنَّ عَدْلَکَ أَوْسَعُ مِنْ جَوْرِ الْجآئِرینَ، وَإِنْصافَکَ مِنْ وَرآءِ الظَّالِمینَ، فَأَجِرْنی مِنْهُ یا إِلهَ الْعالَمینَ بِحَقِّکَ عَلَیْکَ، فَإِنَّ أَحَداً لایَعْرِفُ حَقَّکَ حَسَبِ مَعْرِفَتِکَ بِحَقِّکَ.
حَسْبی أَنْتَ یا اَللَّهُ، حَسْبی أَنْتَ یا اَللَّهُ، حَسْبی أَنْتَ یا اَللَّهُ، وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَیْکَ فَأَنْتَ حَسْبُهُ، بِذلِکَ جَرى وَعْدُکَ، وَنَطَقَ کِتابُکَ، وَأَنْتَ أَوْفَى الضَّامِنینَ، سُبْحانَکَ رَبِّ الْعالَمینَ، وَصَلَّى اللَّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ.(4)
خداوندا؛ دست تو بالاى دست او، و نیروى تو نیرومندتر از نیروى او است. خداوندا؛ به وسیله تو، او را دور کرده و به خودش بر مى گردانم، و از شرّ او به تو پناه مى برم، و به واسطه تو بر او یارى مى جویم، و از آنچه بر خودم مى ترسم از ناحیه او به تو پناهنده مى شوم. خداوندا؛ پس بوده باش نزد گمانم به تو در آنچه پناهى غیر از تو در آن نمى یابم، و به تحقیق مى دانم که عدل تو گسترده تر از ستم ستمکاران است، و حق طلبى تو در پى ستمگران است، پس مرا از او امان بده به حقّ خودت بر تو اى خداوند جهانیان، به راستى که هیچ کس حقّ تو را نمى شناسد آنگونه که تو حقّ خود را مى شناسى. تو مرا بس هستى اى خدا، تو مرا بس هستى اى خدا، تو مرا بس هستى اى خدا، و هر کس بر تو توکّل کند او را بس هستى، وعده ات به این قاعده جارى گشته و کتابت به همین مطلب گویا است، و تو وفاکننده ترین ضامنان هستى، پاک و منزّهى (اى) پروردگار جهانیان، و درود خداوند بر محمّد و آل او باد.
4) المجموع الرائق: 319/1.
---------------
دعاى امام رضا علیه السلام براى حفظ شدن از شرّ دشمنان و پنهان ماندن از دسترس آنان:
إِسْتَسْلَمْتُ مَوْلایَ لَکَ، وَأَسْلَمْتُ نَفْسی إِلَیْکَ، وَتَوَکَّلْتُ فی کُلّ اُمُوری عَلَیْکَ، وَأَنَا عَبْدُکَ وَابْنُ عَبْدَیْکَ، إِخْبَأْنِیَ اللَّهُمَّ فی سِتْرِکَ عَنْ شِرارِ خَلْقِکَ، وَاعْصِمْنی مِنْ کُلِّ أَذًى وَسُوءٍ بِمَنِّکَ، وَاکْفِنی شَرَّ کُلِّ ذی شَرٍّ بِقُدْرَتِکَ.
أَللَّهُمَّ مَنْ کادَنی أَوْ أَرادَنی فَإِنّی أَدْرَأُ بِکَ فی نَحْرِهِ، وَأَسْتَعینُ بِکَ مِنْهُ، وَأَسْتَعیذُ مِنْهُ بِحَوْلِکَ وَقُوَّتِکَ، وَشُدَّ عَنّی أَیْدِی الظَّالِمینَ، إِذْ کُنْتَ ناصِری، لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ، یا أَرْحَمَ الرَّاحِمینَ وَإِلهَ الْعالَمینَ.
أَسْأَلُکَ کِفایَةَ الْأَذى، وَالْعافِیَةَ وَالشِّفآءَ، وَالنَّصْرَ عَلَى الْأَعْدآءِ، وَالتَّوْفیقَ لِما تُحِبُّ رَبَّنا وَتَرْضى، یا إِلهَ الْعالَمینَ، یا جَبَّارَ السَّماواتِ وَالْأَرَضینَ، یا رَبَّ مُحَمَّدٍ وَالِهِ الطَّیِّبینَ الطَّاهِرینَ، صَلَواتُکَ عَلَیْهِمْ أَجْمَعینَ.(3)
مولاى من؛ خود را تسلیم تو نمودم، و خویشتن را به تو واگذار کردم، و در همه کارهایم بر تو توکّل کردم، و من بنده تو و پسر دو بنده توأم. خداوندا؛ مرا در پوششت دعا براى وارد شدن بر کسى ... از آفریدگان شرورت پنهان بدار، و به لطف خود از هر اذیّت و آزارى حفظ کن، به قدرتت بدى هر تبهکارى را نسبت به من کفایت کن. خداوندا؛ هر کس به من حیله کند یا قصد فریب مرا داشته باشد، به وسیله تو آن را دفع کرده و به خودش برمى گردانم، و در برابر او از تو یارى مى جویم، و از شرّ او به توانایى و نیروى تو پناه مى برم، و ببند از من دستان ستمگران را؛ زیرا تو یاور من بوده اى، جز تو خداوندى نیست، اى مهربانترین مهربانان، و اى خداوند جهانیان. از تو مى خواهم کفایت نمودن از اذیّت و آزار، و عافیت و شفا، و نصرت و یارى بر علیه دشمنان، و توفیق آنچه را که دوست مى دارى اى پروردگار ما و مى پسندى، اى خداى عالمیان؛ اى مسلّط بر آسمانها و زمینها، اى پروردگار محمّد و آل پاک و پاکیزه او، درود تو بر همه آنان باد.
3) مهج الدعوات: 358، المصباح: 293، البلد الأمین: 644، المجموع الرائق: 381/1، بحار الأنوار: 379/94.
------------
بِاللَّهِ أَسْتَفْتِحُ، وَبِاللَّهِ أَسْتَنْجِحُ، وَبِمُحَمَّدٍ أَتَوَجَّهُ. أَللَّهُمَّ سَهِّلْ لی حُزُونَةَ أَمْری کُلَّهُ، وَیَسِّرْ لی صُعُوبَتَهُ، إِنَّکَ تَمْحُو ما تَشآءُ وَتُثْبِتُ، وَعِنْدَکَ اُمّ الْکِتابِ.
به نام خدا آغاز مى کنم، و از خداوند توفیق وکامیابى مى طلبم، و به (حضرت) محمّد صلى الله علیه وآله وسلم روى مى آورم. خداوندا؛ سختیها و ناهمواریهاى تمامى کارم را هموار کن، و دشواریهاى آن را آسان گردان، که تو نابود مى کنى آنچه را بخواهى و ثابت مى گردانى، و نزد تو اصل کتاب آفرینش و لوح محفوظ است.
و مسنداً از امیرالمؤمنین علیه السلام روایت کرده است که فرمود:
هرگز امرى مرا اندوهناک نساخت و دچار تنگى معاش نشدم و با مبارزى روبرو نگشتم، و این دعا را خوانده باشم؛ مگر اینکه خداوند اندوه و غصّه ام را برطرف کرد و گشایش در کارم داد و پیروزى بر دشمن را نصیب من ساخت.(2)
بسم ا...
تا جایی که ذهنم قد میدهد اولین باری است که از آمدن ماه رمضان هول برم داشته!
و از این هول و ولا هم شرمنده خودم هستم.
هول چه؟ به این فکر میکنم که هر روز بایست تا عصر سر کار باشم. بعد دخترک را که در مهد خوابیده و سرحال است تحویل بگیرم در حالی که خودم از حال رفته ام. بعد بایست برویم خانه و در عین بازی کردن با اویی که سرشار از نیاز به بازی با من است، با بیحالی به فکر افطاری هم باشم. ضمن اینکه انقدری وقت نیست که بخواهم موکول کنم به آخر شب.
این روزها آخر شبها غذای فردا ظهر را که حدود ساعت 4 میخوریم را آماده میکنم. شام هم تقریباً هیچی. شیر یا میوه یا هله هوله یا .. گذران میکنیم بالاخره.
ولی در ماه رمضان نمیشود به این سیستم.
آخ خواب دخترک را چه کنم؟ دخترم هنوز که هنوز است از ساعت 12 شب زودتر نمی خوابد. وای چطور سحری بیدار خواهیم شد و بعد با این کمبود خوابها چطور کنار بیاییم وقتی حسنا نمی گذارد ما بخوابیم!
این حجم از کارها را چطور با این روزهای طولانی روزه مدیریت کنم. دو تا مقاله که شدیدا کار دارند.
نکند بعد از ماه رمضان به این پست نگاه کنم و ببینم مقاله ها جلو نرفته اند؟
اولین بار است که حس میکنم کم خواهم آورد!
فریزر را هم خالی کرده ام و مواد لازم برای پخت راحت غذا را ندارم. برادر بزرگم راهی شهرستان بود برای کارش و دیدم اولویت با اوست که آنجا تنها نمی تواند غذا درست کند و حسابی هم موهایش ریخته از بس غذای کنسروی خورده. موادی را که برای ماه رمضان فریز کرده بودم دادم برد. تنها کاری که از دستم بر می آمد این بود. مادرم که هیچ لطفی به فرزندانش نمی کند! بایست کمی مادری کنم برای برادرم.
اولین باری است که اینقدر شرایطم سخت شده. سالهای خیلی قبل که ماه رمضان هر جایی از سال بود چون بچه نداشتم سخت نبود. حالا چون حسنا کوچک است و کم خواب و پرانرژی و من حجم وسیعی از کارهای عقب افتاده دارم، نگرانم.
بیشتر نگران بی خوابی!
وای چقدر هم و غمم شده فقط امورات روزمره؟
چقدر در خود مانده شده ام
در فکر خورد و خواب و کار..
مثلاً ماه رمضان بایست از بقیه مشغله ها فارغ شد و به خود پرداخت.
آخ....
دلم زندگی میخواهد
خدایا می شود یک کمکی بفرستی برایم؟
بدجور دلم یک وقت وسیع می خواهد
وقت خالی برای دنبال خودم گشتن.
برای خودم بودن.
برای یک ماه رمضان که به خودم برسم.
به او اعتماد کن, وقتی که تردید های تیره به تو هجوم می آورد !
به او اعتماد کن , وقتی که نیرویت کم است!
به او اعتماد کن , زیرا وقتی که به سادگی به او اعتماد کنی , اعتمادت سخت ترین چیز ها خواهد بود.
آیا راه سخت و ناهموار است؟.
آن را به خدا بسپار . !
آیا میکاری و برداشت نمی کنی؟
آن را به خدا بسپار.
اراده انسانی خود را به او واگذار .
با تواضع گوش کن و خاموش باش.
ذهن تو از عشق الهی لبریز می شود .
آن را به خدا بسپار !
در این دنیای گذارا دنیایی که چیزها می آیند و می روند , هیچ چیز باقی نمی ماند .پس آیا چیزی ارزش نگران شدن دارد.
متن دعای هفتم:
وَ کَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ إِذَا عَرَضَتْ لَهُ مُهِمَّةٌ أَوْ نَزَلَتْ بِهِ، مُلِمَّةٌ وَ عِنْدَ الْکَرْبِ :
یَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَکَارِهِ، وَ یَا مَنْ یَفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ، وَ یَا مَنْ یُلْتَمَسُ مِنْهُ الْمَخْرَجُ إِلَى رَوْحِ الْفَرَجِ. ذَلَّتْ لِقُدْرَتِکَ الصِّعَابُ، وَ تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِکَ الْأَسْبَابُ، وَ جَرَى بِقُدرَتِکَ الْقَضَاءُ، وَ مَضَتْ عَلَى إِرَادَتِکَ الْأَشْیَاءُ. فَهِیَ بِمَشِیَّتِکَ دُونَ قَوْلِکَ مُؤْتَمِرَةٌ، وَ بِإِرَادَتِکَ دُونَ نَهْیِکَ مُنْزَجِرَةٌ. أَنْتَ الْمَدْعُوُّ لِلْمُهِمَّاتِ، وَ أَنْتَ الْمَفْزَعُ فِی الْمُلِمَّاتِ، لَا یَنْدَفِعُ مِنْهَا إِلَّا مَا دَفَعْتَ، وَ لَا یَنْکَشِفُ مِنْهَا إِلَّا مَا کَشَفْتَ وَ قَدْ نَزَلَ بِی یَا رَبِّ مَا قَدْ تَکَأَّدَنِی ثِقْلُهُ، وَ أَلَمَّ بِی مَا قَدْ بَهَظَنِی حَمْلُهُ. وَ بِقُدْرَتِکَ أَوْرَدْتَهُ عَلَیَّ وَ بِسُلْطَانِکَ وَجَّهْتَهُ إِلَیَّ. فَلَا مُصْدِرَ لِمَا أَوْرَدْتَ، وَ لَا صَارِفَ لِمَا وَجَّهْتَ، وَ لَا فَاتِحَ لِمَا أَغْلَقْتَ، وَ لَا مُغْلِقَ لِمَا فَتَحْتَ، وَ لَا مُیَسِّرَ لِمَا عَسَّرْتَ، وَ لَا نَاصِرَ لِمَنْ خَذَلْتَ. فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ افْتَحْ لِی یَا رَبِّ بَابَ الْفَرَجِ بِطَوْلِکَ، وَ اکْسِرْ عَنِّی سُلْطَانَ الْهَمِّ بِحَوْلِکَ، وَ أَنِلْنِی حُسْنَ النَّظَرِ فِیمَا شَکَوْتُ، وَ أَذِقْنِی حَلَاوَةَ الصُّنْعِ فِیمَا سَأَلْتُ، وَ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً وَ فَرَجاً هَنِیئاً، وَ اجْعَلْ لِی مِنْ عِنْدِکَ مَخْرَجاً وَحِیّاً. وَ لَا تَشْغَلْنِی بِالِاهْتِمَامِ عَنْ تَعَاهُدِ فُرُوضِکَ، وَ اسْتِعْمَالِ سُنَّتِکَ. فَقَدْ ضِقْتُ لِمَا نَزَلَ بِی یَا رَبِّ ذَرْعاً، وَ امْتَلَأْتُ بِحَمْلِ مَا حَدَثَ عَلَیَّ هَمّاً، وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَى کَشْفِ مَا مُنِیتُ بِهِ، وَ دَفْعِ مَا وَقَعْتُ فِیهِ، فَافْعَلْ بِی ذَلِکَ وَ إِنْ لَمْ أَسْتَوْجِبْهُ مِنْکَ، یَا ذَا الْعَرْشِ الْعَظِیمِ.
ترجمه دعای هفتم:
نیایش آن حضرت در کارهای مهم
(320)...
(320) علی (علیه السلام) فرموده: هر گاه دچار مصیبت و ناملائمی شدی ببین، اگر قدرت علاجش را داری و میتوانی با فطانت و زیرکی آنرا از خود بگردانی کوتاهی مکن و بدون اظهار ضعف و ناتوانی در رفعش بکوش و اگر قدرت نداری بدون جزع و بی تابی آنرا تحمل کن.
(321)...
(321) امام صادق (علیه السلام) فرموده: از بی صبری و جزع بپرهیز که رشته امید را قطع میکند، کار و کوشش را تضعیف مینماید، و اندوه و غم ببار میآورد. بدان برای نجات از بی صبری دو راه بیش نیست، اگر چیزیکه مایه جزع شده با مهارت و هوشمندی زایل میشود باید اقدام کرد و اگر مصیبت قطعی و زایل ناشدنی است باید به رنج و المش تن داد، برد باری را بخود تحمیل نمود، و بی قید و شرط تسلیم قضاء حتمی گردید.
(322)...
(322) علی (علیه السلام) میفرموده: موقعیکه حادثه ناگوار، قضاء قطعی و قدر تغییر ناپذیر باشد سعی در مصون ماندن از آن باطل و بی ثمر است.
علی (علیه السلام) در این باره فرموده است:
(323)...
(323) اگر شما بمقدار حتمی راضی شدید زندگیتان شیرین و گوارا میشود و از غنا و بی نیازی برخوردار میگردید.
(324)...
(324) حضرت سجاد (علیه السلام) فرموده: بلند پایه ترین درجات یقین، راضی بودن بمقدرات تلخ و ناگوار است.
(325)...
(325) علی (علیه السلام) فرموده است: همواره صابر و متحمل باش که هر کس این دو خصلت را پیشه خود سازد مصائب و آلام بر وی سهل و آسان میشود.
(326)...
(326) و نیز فرموده است: مصیبت یکی است و با جزع و بی صبری دوچندان میشود.
(327)...
(327) صفوان جمال میگوید: حضور امام صادق (علیه السلام) بودیم. مردی شرفیاب محضرش شد و مصیبتی را که با آن برخورد کرده بود به اطلاع رساند. حضرت به او فرمود: اگر صبر کنی به اجر پروردگار نائل میشوی و اگر صبر نکنی قضاء خداوند تغییر نمیکند و تقدیر الهی همچنان در باره ات ممضی و نافذ است و تو از تنگنا و فشار آن مصیبت رهائی نمییابی.
خدایا
می بینی که به هر دری زدیم
خصوصاً در شرکای محترم
برای کمک
و دست خالی
و دل شکسته
و زخم برداشته
برگشتم به آغوش خودت
یعنی درست جایی که بایست از اول به آن پناه می آوردم
مرا ببخش.
و میدانم می بخشی
تو حبیب منی
تو محبوب منی
تو اول و آخر همه خواسته ها و تلاش های منی.
پ.ن1: و هنوز حرفهای خواهر بزرگ توی گوشم می پیچد
ختم حاشیه.