وقتی این خانه نقلی فعلی را خریدیم، حدود سه سال پیش، با اینکه طبقه اول بود غرق نور بود. زمین های کناری رها شده باعث شده بودند نور خانه خیلی خوب باشه. اما این وضعیت یک سال بیشتر دوام نیاورد. از هر دو طرف ساختمان های بلند در عرض یکسال دید خانه را گرفت و با نور خداحافظی کردیم.
به اینجایش فکر نکرده بودیم از بس پولمان به هیچ جای دیگری نمی خورد.
قرار بود تا حدود دو سال دیگر از اینجا نرویم، ولی الان نمی دانم واقعا ماندن در این بی نوری چقدر تاثیر دارد روی روحیه ام. کافیست یک هفته از خانه بیرون نروم (مثل همین اواخر که درگیر ددلاین بودم)و بعد حسابی خموده شوم.
الان حسابی به نور حساسم. فکر میکنم بنا باشد بار دیگر خانه ای بخریم ( حدود دو سه سال دیگر که یک جا به جایی حتمی خواهیم داشت)، وزن نور خانه از همه چیز بیشتر باشد. حتی متراژ!
دوست همسر پیشنهادی داده است برای جابه جایی موقت که به بودجه مان میخورد. ولی اینجایی که الان هستیم تک واحدی است و کلا چهارواحد. یک سکوت خوبی دارد آپارتمان. ضمن اینکه همسایه ها خیلی آرام و خوبند و هیچ حاشیه ای ندارند.
ولی آنجا سه واحدی در هر طبقه و کلا ۱۵ واحد. نمی دانم قبول کنم یا نه؟ از لحاظ متراژ و .. تقریبا یکسان است. فقط پارکینگ اضافه می شود که الان نداریم و به جای آن انباری بزرگ ۸ متری را از دست می دهیم که الان تا خرخره پر از وسایل است. از لحاظ نزدیکی به دانشگاه کمی دورتر می شوم. محله اش ولی بهتر است از محله فعلی مان.
فعلا خیلی از دست بی نوری کفری هستم! امیدوارم تصمیم احساسی نباشد.
اینجا را بفروشیم و برویم برای حدود دو سال مانده به سراغ پیشنهاد دوست همسر یا نه؟
خرید و فروش کلی استرس زاست. جا به جا شدن کلی هزینه دارد. اسباب کشی سخت است و همین خانه کلی خرج داشت تا بشود مطابق نیازهای ما، از کمددیواری و ... پروسه وقت گیر است و باعث می شود از کارهایم عقب بیفتم.
ضمن اینکه محله جدید چقدر طول بکشد تا با محیط آشنا بشوم و ببینم هر چیزی را بایست از کجا خرید. ضمن اینکه من ماشین ندارم .. از مدرسه فعلی دخترم هم نسبتا دور خواهیم شد و حتما نیاز به سرویس خواهد داشت.
ضمن اینکه من با هر همسایه ای کنار نمی آیم. مثلا شدیدا وحشت از سگ دارم. اگر همسایه ها در آسانسور سگ بغل داشتند و ... تقریبا زحله ترک می شوم و حس بدی هم پیدا میکنم به همه جا که کثیف هست یا نه.
راستی یادم رفت بگویم. آنچه وسوسه کننده است شرایط پرداخت خیلی منعطف است و این ممکن است کمی جهش اقتصادی ایجاد کند.
جای ما بودید چه میکردید؟
نمیدانم هفته بعد بروم خانه را ببینم یا نه؟ خانه مان را بگذاریم بنگاه فروش میرود یا نه. فصل نقل و انتقالات هم تا ما بیاییم بجنبیم تمام شده. ولی مهم نیست.
چند وقت بعد: جهش اقتصادی در ازای از دست دادن آرامش و آسایش در این برهه حساس کنونی! خیر. لازم نیست. ۹ ماه پیش رو کمتر خانه خواهی بود، نور کمتر به چشمت می آید!!
پینوشت دوم: رفتیم خانه پیشنهادی دوست حبیب را دیدیم که فقط دیده باشم و ندید رد نکرده باشم. فهمیدم اگر شرایط قسطی اش نباشد هیچ بنی بشری چنین جایی را نمی پسندد. افتضاح بود. تاریک تر از خانه الان مان. بعد برگشت به نقشه خوب خانه که یک متر پرتی ندارد کلی قربان صدقه رفتم. آنجا با متراژ بیشتر فضای مفید کمتری داشت!