بسم الله الرحمن الرحیم
امروز از اون روزهایی بود که یک لحظه آرامش نداشتم. مدام حسنا گریه کرد.
معمولا کولیکش روزها نیست و شبهاست. اما امروز امانم رو برید.
نه می دونستم چشه
نه می تونستم آرومش کنم
نه حال جسمی خودم خوب بود
از بی چارگی امروز بارها نشستم و گریه کردم
خدایا کمکم کن
حالا که حبیب صبح میره تا نه شب .
حالا که مادرم مریضه
حالا که دست تنهام
حالا که خواهری ندارم.
خدایا بچه داری رو به من آسون کن.
خیلی دلم گرفته.
خیلی...
راستش حسودی هم می کردم...
به مادرهای بچه های فامیل
که بچه هاشون بدون این مشکل و رااااحت بزرگ شدن
به دختر عموها ، دختر خاله ها و ..که تا یک سالگی نفهمیدن بچه داری چی هست. چون یه مادر کار بلد همیشه پیش شون بود و اصلا نفهمیدن بچه چطوری بزرگ شد.
به خواهر شوهرم که یک روز در میون پایینه.
به دوستم که شوهرش خیلی پیششه.
به خیلی چیزها همزمان فکر می کردم..
به این هورمون های باز بهم ریخته ی زنانه که همه ی تنهایی ها رو یک لحظه میاره جلوی چشمم
به اینکه چه مادر مزخرفی ام که حتی نمی تونم بچه ام رو آرووم کنم
به حجم کارهای عقب افتاده ام که با این اوضاع معلوم نیست اصلا به نتیجه برسه.
به اخلاق مزخرف خودم فکر کردم که راضی به کمک از طبقه پایین نمی شم. با وجود همه ی کمک هایی که من بهشون می کنم. ولی باز باهاشون راحت نیستم. اصلا و ابدا
به این فکر کردم که اصلا با وجود اینکه مادرشوهرم گفتن بچه رو از مهر بیار پیشم ولی مگه میشه 8 صبح تا 4 عصر!؟ حسنا بیچاره شون میکنه. باید برم مهد ثبت نامش کنم. حالا هم که مهد گفته یه شیرخوار دیگه بیشتر جا نداره و بایست اگر میخوام زودتر برم ثبت نامش کنم.
باز غصه ی اینو خوردم که مگه مهد جای من رو میگیره؟ مگه ساعتی صدبار قربون صدقه اش میرن؟ مگه اینقدر که من بهش میرسم بهش میرسن؟ مگه اینهمه به پای گریه هاش صبوری می کنن؟ مگه تا گریه کرد با سرعت نور بهش میرسن؟ بچه ام شخصیتش تا دوسالگی شکل میگیره. با همی چیزها ناخودآگاه شخصیتش شکل میگیره. شادی اش. خوش بینی یا بدبینی اش به دنیا. خدابینی اش و ... بمیرم الهیی که دور از منه.
باز برای این غصه خوردم که کاش مادرم سالم بود.
برای خیلی چیزهای ربط دار و بی ربط دیگه غصه خوردم.
و تنها راهش گریه بود
و کاش راهی بود که به جواب می رسید
یعنی یه ذره لااقل آرومم می کرد
اما هیچ فایده ای هم نداره
ولی نمیشه گریه نکنم..
دست خودم نیست..
سلام دوستای گلم
این پست گزارش های تیکه تیکه ی خودم هستش به همراه یه تیکه آموزش در مورد خانواده همسر!
این هم لینک کانال:
❣ https://telegram.me/joinchat/B
🔶 در جمع خانواده_همسر شیک بپوشید 🔶
🔹سعی کنید وقتی میرین خونه ی مادر شوهرتون یا کلا خونه فامیل های شوهرتون بهترین لباس هاتون رو بپوشین
حتی اگه باهاشون خودمونی هستین ،یه جوری برین انگار دارین میرین مهمونی جایی که خیلی تعارف دارین
اینجوری مثل مهمون ها باهاتون برخورد میکنن و حسابی هواتون رو دارن احترام خودتون میره بالا
✅ ارتباط با خانواده همسر در نبود شوهر زمانی که همسرتان در خانه نیست، به صورت تلفنی و یا حضوری با خانواده همسرتان ارتباط برقرار کنید و جویای حال آن ها شوید.این باعث می شود که خانواده همسر بپذیرند که برادر و یا پسر آن ها دراین ارتباط واسطه نبوده و خود عروسشان تمایل دارد که با آن ها ارتباط برقرار کند.
آن کلمه ی اضافی جادویی را فراموش نکنید :جان،گلم،..
مادر گلم، بیتا جان...
🔴 زیاد از خوشی هاتون نگید
✅ ترجیحا دائما پیش خانواده همسرتون مثلا خواهر شوهر یا مادر شوهرتون، از کادویی که همسرتون براتون گرفته، از گردشی که رفتین و خیلی خیلی خوش گذشته و ... تعریف نکنین.
خب اینطوری ممکنه با خودشون بگن ما که خانوادشیم رو تا حالا اینجوری نبرده بگردونه یا خدایی نکرده ممکنه حسادت پیش بیاد. به اندازه تعریف کنین. دروغ نگین ولی همه ی راستش رو هم نگین.
✅ خودتان را عزیز کنید
میخواهید عزیز شوید باید همواره از هوش خود استفاده کنید، گاهی وقت خرید کردن هدیه کوچکی برای مادر یا خواهر شوهرتان بخرید و به او مثلا بگویید : به محض دیدن رنگ این روسری یاد شما افتادم و تصور کردم درصورتی که شما این روسری را سر بکنید چقدر زیبا میشوی.
❌ درد مشترک اکثر عروس ها:
2⃣ رازهای خانه را برملا نکنید: با همسرتان توافق کنید که چه مواردی را نباید به خانواده همسرتان بگویید. برملا شدن این رازها ممکن است استقلالتان را ازبین ببرد و راه را برای دخالت خانواده ها باز کند.
3⃣ هرگز نباید مسائل مالی تان را با خانواده همسر در میان بگذارید:️دلیلی ندارد که خانواده ها ازفرزندانشان بخاطر نحوه خرج کردن یا پس اندازکردن پولشان یا حتی درآمدماهیانه شان عیبجویی کنند.اگر نیازبه پول داشتید بهتراست از افراد دیگری پول قرض کنید. نگذارید مسائل خصوصی شما درخانواده هایتان نفوذ کند.اگر جنبه این را دارند که با آنها مشورت کنید،خوب است اما اگر نظر را با دستور اشتباه میگیرند اصلا" نظرخواهی نگنید.
4⃣دخالت نکنید:
اگرازشما نظر پرسیدند بگوید هرطور خودتان صلاح میدانید.رابطه مخصوصی را با مادرشوهرتان داشته باشید و نشان دهید که چقدر نظراتش برایتان قابل احترام است.
5⃣ نگرانی های خانواده همسر را به مهربانی پاسخ دهید:طرز برخورد با مادرشوهر نگران،تشکر کردن است. اجازه دهید هرآنچه که می خواهد انجام دهد،و به یاد داشته باشید که این شما هستید که هرشب همسرتان را درخانه می بینید.او همسرو فرزند شما را دوست دارد و می خواهد بهترین کارها را برایش انجام دهید
️هشدار
️
جلوی جاری از خواهر شوهر بد گفتن و جلوی خواهر شوهر از جاری بد گفتن به هیچکس جز خودتون .آسیب نمیزنه!!!
روابط رو مدیریت کنین و صمیمیت رو با راحت پشت بقیه حرف زدن قاطی نکنید!
درعین حال خوب و مهربون و با محبت و محترمانه رفتار کنین و کاری هم به
کار بقیه نداشته باشین و از خاله زنک بازی دوری کنین تا خودتون هم در امان باشید!