دخترم
بهترین من
تو بارها و بارها که رمقی برای زندگی نداشته ام
دستم را گرفتی و به عشق به این زندگی برگردانده ای
این روزها لبریزم از دوست داشتنت
انقدر که نمیدانم اینهمه عشق را چطور در قلبم جای داده ام که منفجر نمی شود.
خدا را به خاطر داشتن تو هزاران بار شکر
ادامه مطلب...
پ.ن.۱: هیولا خیلی راحت رفت. و دیگر هیچ اثری از آن نیست. کمی محبث میخواستی و کمی توجه. استرس ام را فهمیده بودی و به هم ریخته بودی. سعی کردم به خودم مسلط تر باشم و تو خود به خود مثل قبل ها فرشته شدی
پ.ن.۲:
موقعیت: شب
من: توی دست شویی پودر لباس ریخته بودم و گذاشته بودم قدری بمونه تا تمیز بشه بدون سابیدن. بعد یادم رفت بشورم. .تو شستی دستشویی رو؟
همسر: نه!
من: ای جانم. دخمل شسته پس. قربونش برم از الان کمک حال منه.
صبح: مامانی تو دستشویی رو شسته بودی؟
آره مامان دیدم تاید ریخته اونجا منم شستمش.
الهی قربونت برم من مامان. مرسی. دستت درد نکنه عزیزم.
سه سال و نه ماه!
هنوز باورم نمی شود اینقدر رشد عقلی داشته ای. به وضوح خیلی جلوتر از سن ات هستی.
سلام محبوب جان.بله من همه حرفی جلو بچه ام اگاهانه یا نااگاهانه میزنم.حرف مرگ و اینا که خوبه.بدتراز ایناشم میگم متاسفانه.اونم بچگی حرف ازمردن میزدم ناراحت میشد الان راحت تر برخورد میکنه.ازبس گریه زاری ها و ناله های منو دیده بچه روئین تن شده!