پیرو شهریوربه بعد در کشور، من هم بی واکنش نبودم و پای حرف ها به این وبلاگ نیز رسید. 

اینجا

در آن پست در قسمت  نقل سوم نوشتم با چه کسانی قرار نیست بحث کنم. 

مطلب طولانی شد. برای همین جدا کردم در یک صفحه جدا. 

 

 

مواردی که بحث را دنبال نخواهم کرد اینهاست: 

- الفبای اولیه حرف زدن رعایت نشود. متلک پرانی، بی احترامی، با استهزا و با تحقیر کردن طرف مقابل، رعایت ادب بحث را نکردن. 

سلسله وار حرف زدن به این معنی که جلوجلو قضاوت کنین طرف مقابل چه چیزی میخواهد بگوید و جلوجلو جواب دادن به حرف نزده طرف!  خلاصه اش یعنی گوش نکردن و فقط حرف زدن!  این نوعی متهم کردن و توهین کردن به شعور مخاطب است.  سوال کردن رو گذاشتن واسه اینجور موقع ها. حداقل قضاوت هاتون رو به صورت جمله سوالی طرح کنین برین یه لیوان آب بخورید بیایید ببینید طرف منظورش چی بوده! 

ما اینجا برای دیالوگ می نویسیم. کسی مونولوگ خواست وب خودش هست! برود با خودش حرف بزند و جواب خودش را بدهد و ...

 

نوشتن گزاره های کلی در مورد یک دسته ای که کلهم این جماعت این طورین و ... 

قابل نبودن به برهم کنش چندین عامل در رخداد یک امر اجتماعی که نیاز به تحلیل جامعه شناسی هم دارد و صفر و یکی دیدن همه چیز. خصوصا تفکر دوست یا دشمن. 

بحث بدون سند کردن. 

احساسی بحث کردن. اعتقاد به اینکه هر کسی تفکر من رو نداره بهره ای از انسانیت نبرده و امثالهم... امثالهم خیلی تنوع داره. این روزها تفکر آنچه من میگویم درست است و سایرین پخمه اند که موافق نیستند زیاد شده. دوقطبی نخبه-پخمه و ... خلاصه دوقطبی ها زیادند. 

عدم دیدن جنبه های مثبت در هر طرف و سفید مطلق و سیاه مطلق کردن یک عده! 

جزییات و کلیات رو قاطی کردن. گیر دادن به اینکه اون یه نفر چی گفت و چیکار کرد. 

سفسطه و مغلطه کردن و ... 

حرف را رها کردن و در مورد گوینده قضاوت کردن. اگر حرفی غلط است دلیل بیاورید غلط است. اینکه بگید این ژست روشنفکری است یا این فلان است یا بهمان است از نظر من بحث محسوب نمیشود... خلاصه یه جمله را نقد کنید چرا غلط است و چه تبعاتی دارد. اگر از نویسنده خوشتان نمی آید، احساسات تان را نگه دارید. اینکه فلانی که معلوم الحال است جمله ای است که از آن به شدت متنفرم! مهم نیست در طرفداری از حرف من دارید این جمله را در خصوص کسی می گویید یا در مخالفت با من یا اصلا دارید می گوید خود من معلوم الحال هستم و ... من کلا از این بحث ها متنفرم. معلوم الحال بودن هم بعضی موقع ها دارید می گوید طرف نمی فهمد! طرف منفعتش این است یا ... هر چه،َ...

این دو قطبی کردن فضا و انحراف دادن بحث است. جمله ای گفته شده. مهم نیست چه کسی گفته. در خصوص جمله صحبت کنید! امیدوارم سخت نباشد برای چند وقت از روانکاوی و قضاوت و در همه امور عالم بودن دست بکشید! 

 

بله، وسط بازهایی (منتقدین دو سوی جریان) که صرفا دعوت به آرامش می کنند، بدون اینکه طرحی برای اصلاح داشته باشند، سرکوب گران به روش نرم و با پنبه هستند. ولی صبر کنید ببینید طرف طرح داره یا نه. بگذارید کلام منعقد بشه برای جبهه گرفتن وقت هست. اتفاقا وسط بازهای دارای طرح اصلاح تنها امیدی هستند که برای جلوگیری از تباهی وجود داره. و متاسفانه از همه طرف هم مورد هجوم هستند. 

 

چرا اینقدر ادبیات محترمانه و اصول درست مذاکره مهم است؟ 

آیا به من برمیخورد که کسی توهین کند یا ...؟ 

راستش را بخواهید در لحظه اول از بی ادبی ها عصبانی می‌شوم. ولی خدا را شکر. این عصبانیت لحظه ای است و نمی ماند. نگرانم نشوید. من آبدیده شده ام در این سالها. 

پس چرا اینقدر شرط و شروط گذاشتم؟ 

این آدمی که سیاسی نیست اصلا چرا می آید بحث شروع کند؟ 

یکی اش را قبلاً نوشتم که می‌نویسم برای آینده خودم که یادم باشد با خودم چند چند بودم. اینجا تنها فعالیت من در فضای مجازی است. نه به این معنی که شبکه مجازی دیگری نیستم. از. توییتر گرفته، تلگرام، واتس اپ، اینستا و .. همه را دارم. دوستان زیادی هم دارم. ولی ترجیحم با وبلاگ است. از سال ۸۸ می‌نوشتم. 

دلیل دوم: 

واقعیتش گسلی که الان در ایران وجود دارد ( می نویسم بعدا) آنچنان دوقطبی ایجاد کرده و فضا را متشنج کرده که امید به آینده بهتر در هر صورت برای ایران نخواهد بود. دوقطبی های مختلف، شیعه-سنی، نخبه-پخمه، باحجاب-بی حجاب، با دین-بی دین، با شرف-بی شرف، آزاده-مزدور و ...

من برانم اگر این حرف زدن ها همدلی ایجاد کردن و پر کردن این شکاف هاست و ملت را از روبروی هم بودن برحذر داشتن. این جور حرف ها مفید است و اتفاقا گم شده ی این روزها ست. 

و گزنه پست من خلاف هدف خودش عمل کرده است.

شکاف ها را عمیق تر و کینه ها را بیشتر کرده.

ما این روزها را اگر همین طور بگذرانیم فردا به برادرکشی میرسیم. کماکان که امروز هم رسیده ابم در اعتراض‌ها. هر دو طرف خون دیگری را دارند حلال می کنند!! توییتر را نگاه کنید فکر می کنید داعش جدیدی در حال سرپا شدن است! داعش نسخه ایرانی در دو ورژن اسلامی و غیردینی. 

 

البته این وبلاگ خواننده زیادی هم ندارد. چون من اصولاً آدم مجازی نیستم.

به لحاظ کم بودن خواننده و نمی دانم بحثی اصلا شکل میگیرد یا نه که حالا نگران باشم چون و چندش باشم که روش انتقاد کردن افراد نسبت به هم مودبانه و متین است یا خیر.  

 

خوشبختانه من در گروه دانشجویان دکتری دانشگاه مون چنین جمعی رو دارم. با هر فردی می‌خواهند صحبت کنند بدون هیچ پیش فرضی است. قبل بحث ریست تو فکتوری می شوند و اول گوش می دهند و می فهمند طرف مقابل را بعد می گویند چرا قبولش ندارند. متاسفانه در گروه های لیسانس و ارشدها بحث ها هیجانی است. اصلا وسط باز بودن شده جرم! کسی که در نقد هر دو طرف باشد در اولین کلمه با حرفهای .... از گود خارج می شود و خفه می شود. انگار فقط و فقط هر که بخواهد یک جنگ دربرگیرد عاقل است و درد کشیده! حرفهای فقط احساسی و پرشور حماسی!! و خالی از دیدن چند متر  جلوتر. چیزی که من به شدت متنفرم و آسیب زا میدانم.