............
هدف داشتن سالیان درازی است که دغدغهی اصلی آدمهاست. ما معمولا در موقعیتهای مختلف مثل شروع یا پایان سال یا حتی روزهای تولد به این فکر میکنیم که چه برنامههایی میخواهیم داشته باشیم و به چه سمتی برویم. هدفمند بودن، براساس تحقیقات مختلف معیار مهمی در سلامت فردی و اجتماعی است. هدفمند بودن میتواند انگیزهبخش و اثرگذار باشد و البته انتخاب اهداف اشتباه یا دور از دسترس میتواند اثری معکوس داشته باشد. یعنی باعث ناامیدی شود. شیوهی نگاه ما به اهداف و آینده میتواند اثر مهمی در پیگیری اهداف داشته باشد. در واقع انتخاب اهداف همیشه بخش سادهی کار است و اکثر افراد میدانند که در زندگی باید روی چه چیزهایی تمرکز کنند اما مسئلهی اصلی همان ماندگاری و پایبندی به اهداف است.
حالا سوالی که باید به آن فکر کرد و برایش در جستجوی پاسخ بود این است که چطور هدفگذاری کنیم که دور از فانتزیها باشد و بتواند به ما انگیزهی حرکت بدهد و خود اهداف باعث نشوند که در پایان یک سال (یا یک دوره) وقتی کارنامهمان را نگاه میکنیم احساس کنیم کار خاصی انجام ندادهایم؟ و همینطور چه عواملی پایبندی ما به اهداف را متزلزل میکند و باعث میشود کارهایی را نیمه کاره رها کنیم؟
در بخشهای زیر نکاتی که در اینباره مهم هستند و کمتر دربارهی آنها صحبت میشود را توضیح میدهم.