یادم باشد 


روزی که دخترم را به خانه بخت فرستادم


جلوی دامادم نقش خوشبخت ترین مادر زن دنیا را بازی کنم


هر طور هست


با سیلی 


صورت سرخ نگه دارم


که فردا روز


به دخترم حرفی را نگوید که دل سوخته اش را نداند چطور از این خیابان به آن خیابان ببرد.