بسم ا... الرحمن الرحیم

 

در ذهنم چقدر برای هفته جاری نقشه کشیده بودم. که فشار کاری ام متعادل می شود. پست می گذارم ال می کنم بل میکنم

از دیروز یک اشکی گوشه چشم هست، میریزد اما از بین نمی رود. این هفته با عزا شروع شد. با غم..

 

سیاسی نیستم 

هیچ وقت نبوده ام

ولی وام دار تو که هستم. مگر می شود نباشم؟ وقتی امنیت و آرامش این روزهای ایرانم را می بینم وسط غوغایی که در خاورمیانه برپابود و به ما نرسید. خطر داعش را کدام چشم می تواند نبیند؟ فداکاری و ایثار تو را که می تواند انکار کند؟ طرفدار کدام جناح می تواند چنین حرفهای پوچی علیه تو بزند؟ 

 

خداحافظ حاج قاسم عزیز

 

خداحافظ...

 

ما ماندیم و دنیایی که مرزی بین راست و دروغ نیست. خدا به دادمان برسد بعد از این روزها...