روزمره نویسی

ادامه مطلب...

این پست در اثر توضیحات پست قبل بوجود اومده! قسمت هایی که نمی خواستم جلوی چشم باشن رو رمز دار کردم و این قسمت رو میزارم که خودم ببینم مرتب:

 

میخوام تلاش کنم نزارم روحیه ام با خونه نشینی و استرس و غصه به هم بخوره. میخوام بزنم به در بی خیالی. مدتی اخبار نخونم. از شبکه های مجازی هم بیام بیرون. 

 

کاری که از دستم برنمیاد فعلا مگر غصه. که اونم بی توان می کنه من رو. فقط همین. هیچ راهکاری توش نیست.

 

این ایام تعطیلی دانشگاه، میخوام بهشت توی خونه موندن با دخترم رو که مدتها بود آرزوش رو داشتم محقق کنم. چندتا بازی جدید یاد بگیرم؛ با هم کاردستی بسازیم و ...

به خودم بیشتر برسم: مدتها بود دلم میخواست بتونم سالاد درست کنم و رژیم بگیرم. حالا فرصتش فراهم شده. ضمنا روزه های قضام مونده باید بگیرم. خودم کمی سرماخوردگی (گلودرد و ...) دارم که باید اول اونو خوب کنم.  

بیشتر مقاله بخونم و این سوال پژوهشی رو از سر راهم بردارم. دروس رو به خوبی بیام جلو و چیزی رو تلنبار نکنم.

کمی خونه رو تمیز کنم؛ البته نه در حد خونه تکونی و ... در حد معمول. کارهای عقب افتاده مثل دوختنی ها و ... رو انجام بدم. زیاد نیستن ولی هی پشت گوش انداخته بودم چون حوصله نداشتم. حالا روزی یه دونه رو جلو ببرم تا عید تموم میشن.

شروع کنم دوباره زبان بخونم. روزی یه ساعت. 

توی خونه با دختر ورزش کنیم و برقصیم با هم. روزی نیم ساعت.

ورزش های مخصوص دیسک گردن و کمرم رو انجام بدم. روزی سه تا ده دقیقه.

به دوستام زنگ بزنم و باهاشون صحبت کنم. برنامه ریزی کرده بودم بین ترم معاشرت کنم. عملا نشد و بین ترم من رسما یک نصفه روز بیشتر نبود. حالا هم که عقلانی نیست وسط شیوع کرونا. ولی تلفنی میشه که.

دو تا کتاب بیرون اوردم که کم کم بخونم شون. هر دو سه روز یکبار.

قرآن روزانه رو که مدتهاست نخوندم باز شروع کنم بخونم.

خدایا 

به توکل نام اعظمت

بسم ا... الرحمن الرحیم