بسم ا...
امروز ششمین سالگرد ازدواج ماست
همین!
همین را هم دیروز فهمیدم. به لطف todoist
کارهایی هست که خودم را مقید کرده بودم انجام بدهم در این روز. در todoist نوشته بودم.
الان میخوانم شان و چقدر حس میکنم دور شده ام از آن فضاها.
فضاهایی که در آن تلاش برای عاشقانه نگه داشتن زندگی موج می زد.
و الان بایست به سختی خودم را مجبور کنم یکی شان را حتی انجام بدهم! و هنوز که هیچ...
ایده هایی برای برگرداندن روحیه لازم دارم.
یا شاید به حرف هایی برای قبول اینکه این وضعیت و سالگرد نگرفتن چیز بدی نیست.
دخترمعمولی
به به،به به، سالگرد ازدواجتون پساپس مبارک باشه. ان شاءالله پنجاه سالگی با هم بودنتونو جشن بگیرین :).
نمیدونم چرا فکر می کردم خیلی تعداد سالاش بیشتر از شیش باید باشه، مثلا در حد ۱۰ ۱۲ اینا :)
صبا ..
می بینم که همونطور که پیش بینی می شد دخمل حسابی نقش موثری رو در برگزاری سالگرد ازدواج بازی کرده. خدا حفظش کنه خانم کوچولوی شیرین زبون رو :*
آوای درون
به سلامتی انشاالله... با صبا موافقم :)
الان یادم افتاد فردا دوازدهمین سالگرد خواستگاری (آشنایی خانواده ها) است برای ما :))))) یعنی عمرا اگر پست تو را نمیدیدم یادم می افتاد...
صبا ..
به به مبارک باشه عزیزم. ان شالله ۶۰ امین سالگرد رو جشن بگیرید.
پاشو پاشو یه کیکی چیزی درست کن. با هر چیزی تو خونه داری تزیینش کن. شادی بازی در بیار.
این روزها به بهانه برای شادی کردن نیاز داریم و چه بهتر از سالگرد ازدواج.
آلبوم نگاه کردن و ... هم اگر حالت رو خوب میکنه انجام بده. مخصوصا با دخملی. بعدش خفه ت میکنه بس که سوال می پرسه :))
نمیدونم، شاید چون بچه تون از بچه ی ما بزرگتره :).