یکی از همکلاسی های اینجا مثل خودم سن اش زیاده و حدود 6 سالی هست میشناسمش.

 یه جورایی فکر نمی کردم این آدم دروغ بگه. اون هم برای چیزهای اینطوری. 

 

ادامه مطلب...

برای یکی از تمرین ها گفته بود که من این تمرین رو ننوشتم.

یک هفته بعد از ددلاین هم تمرینهایم را از من گرفته بود که یاد بگیره برای سری بعدی که لازمه و من بهش داده بودم.

حالا نمرات این تمرین اعلام شده و استاد علاوه بر شماره دانشجویی اسم ها رو هم گذاشته.

جالبه نمره ی اون با اون همه ناله!!! با نمره من یکی هستش.

و تاخیر ارسال هم حتی ندارند!

لازم به ذکره ایشون آقا هستند، سر کار نمی روند و اون مدت گفته بودن استراحت مطلق بودند به واسطه بیماری کمرشون و نتونسته بودن تمرین رو انجام بدن.

فاز اینجور آدمها چیه دقیقا؟!

--

الان میدونین به چی فکر میکنم؟

تمرین دوم یه درس دیگه که درس استاد راهنمای ایشون هست رو من با کلی شک و شبهه ازشون پرسیدم که ایا فقط همین چیز رو میخواد استاد؟ و گفتن آره و منم فقط همین رو میفرستم و توضیح بیشتر نمیخواد. حالا نمرات که بیاد معلوم میشه این سری هم دروغ گفتن و خودشون چیز دیگری فرستادند یا نه! نمرات مون یکی میشه یا متفاوت! اسفناکه که نمره ام به خاطر اعتماد به چنین کسی کم بشه. 

دنیا داره جای ترسناکی واسه من میشه.

به هر کی اعتماد میکنم دو روز بعد دروغش در میاد.

دوتا از همکارای نزدیک ام رو یکی اش رو یک ماه گذشته خودش بهم گفت یه مطلبی رو که شوک شدم ازش. و دیگری رو از پروسه استخدامیش مطلع شدم و میخکوب شدم!!

دایره اعتمادم داره خیلی کوچیک و کوچیک تر میشه...

دردناکه.

--

توی حاشیه هم بگم: خدا رحم کنه این درس رو من چند بشم. بچه ها خیلی خفن دارن وقت میگذارند. برای خیلی ها کرونا شرایط رو بهتر کرده. توی خونه و مسلط به وقت خودشون هستند و من کاملا برعکس. به سختی دارم میجنگم برای بدست آوردن حداقل وقتی برای خودم.

رابطه با استادم هم فعلا روی مدار هیچی هستش! هیچ سیگنالی از اون ور نمیاد. شاید از دستم عصبانیه ولی من به زور میرسم درسها رو بگذرونم و هر از گاهی یه ارایه بدم. بعضی هفته ها نه هر هفته. حرف نمیزنه. باب حرف رو باز نمیکنه و من هم همین طور. خوشم نمیاد خودم هی توضیح بدم برای چیزی که فکر میکنم شاید فکر کنه راجع به من! خوب بابا یه چیزی بگو! حتی یه سرفه بکن!