فکر کنم بایست از پدر و مادرم خیلی ممنون باشم که تولد شناسنامه ای من رو جلوتر گرفتند. نه برای اینکه بتونم زودتر به مدرسه برم و فقط برای چند روز یک سال دیرتر شروع نکنم. نه.

 

ادامه مطلب...

برای اینکه حالا وقتی یه بانک برام پیام تولد میده یادم بیاد که عههه؟! :))) تولدم خیلی نزدیکه. آخ که کاملا یادم رفته بود! از تیر به بعد اصلا نفهمیدم کی مرداد تموم شد کی شهریور!

خوشحالم که امروز فهمیدم که تولدم نزدیکه که وقت داشته باشم در موردش فکر کنم. 

و وقتی واقعا تولدم میشه کارهایی که میخواستم بکنم رو کرده باشم. 

 

همین طور از بانک انصار هم خیلی ممنونم. :دی اول صبحی خوشحالم کرد. چه سحرخیزه سیستم پیامکی شون :دی

ضمن اینکه جالب بود برام اولین پیام رو بهم بانکی داد که انتظار نداشتم. چند سال پیش فقط یه حساب باز کردم که ضامن بشم. هیچ سپرده یا گردش مالی ای هیچ وقت توش نداشتم. من تقریبا توی اکثر بانک ها حساب دارم. هر کدوم هم داستانی دارن. یه جورایی دوست دارم داستان هاشون رو یکبار بنویسم. نصف شون رو وقتی باز کردم که دانشجویی بیش نبودم و به صورت پاره وقت کار می کردم. هر شرکتی با یه بانکی کار می کرد و من بارها حساب باز کردم برای شرکت های مختلف و همه شون خاک خوردن. بعضی هاشون وفادارن مثل انصار :) بعضی ها بی وفای بی وفا :دی

 

پ.ن: برای دوستی به نام شبنم که پیام خصوصی گذاشتن در خصوص راهنمایی برای کنکور.

ببخشید من اینجا جواب میدم. اگر پست های مربوط به آزمون دکترا دادن من رو ببینید می بینید که اصلا نخوندم و رفتم. زبان رو با سطح عمومی ای که داشتم جواب دادم و هوش رو هم همین طور و درصدهای این دوتا خیلی خوب شد.

درسهای تخصصی رو هم چون سالهاست تدریس میکردم و به لطف امکانات زیاد! دانشگاهی که بودم حل تمرین نداشتیم و خود بنده تمرین ها رو هم برای بچه ها حل می کردم تونستم تا حد خوبی بزنم. البته دو تا درسها رو حذف کردم (تقریبا چون سوالهای محاسبه ای اش رو نزدم بقیه اش رو هر چی بلد بودم زدم) و کل وقت رو گذاشتم روی دو تا درس دیگه که درس داده بودم (البته نه همون سال و یه هاله ای یادم بود فقط) و مثلا یه سوال رو خیلی خیلی طول میدادم تا از فرمول اولیه برسم به جواب تست. چون روش تستی کار نکرده بودم. درصدهام بالا نیست چون کلا درصدها توی این رشته ما بالا نیست. فکر میکنم تو کل فنی مهندسی هم همین طوره. 

کاملا اتفاقی قبول شدم. اصلا انتظار نداشتم با شرایطی که داشتم قبول بشم. ضمن اینکه رتبه ام مثلا یک نبود که بگم نگران نیستم کسی قبل از من باشه. قبل مصاحبه خیلی نگران بودم نفرات قبلی پذیرش بشن و من نه. ولی وقتی به استادم میخواستم توضیح بدم که این درصدهای تخصصی واقعا انتهای سطح من نیست و من بدون هیچ خوندنی اینها رو زدم. استادم گفت به رتبه ات اصلا کاری ندارم. من اصلا کنکور رو هم قبول ندارم! و یه پروسه یک ماهه داشت برای اینکه بسنجه من رو و پذیرشم کنه. قبل مصاحبه. و امتیاز بالایی داد که در نهایت پذیرفته شدم.

برای همین واقعا نمی تونم راهنمایی به سبک ؛چگونه کنکور بدهیم یا چه مراجعی رو بخونیم و ...؛ بهتون داشته باشم. 

در خصوص خودم پذیرفته شدنم یه جورایی معجزه بود و من هنوز مات و مبهوت مهربونی خدام. در واقع برنامه ریزی من برای کنکور امسال بود و من پارسال رفتم یه کنکور آزمایشی بدم ببینم چی هست اصلا که بیام توی جو و بدونم چی رو بایست بخونم! حتی مطالب رو تقسیم بندی کرده بودم که مثلا فلان ماه چی رو خواهم خوند و توی تقویم اضافه کرده بودم. ولی خوب دیگه خدا برام جور دیگه ای پیش آورد. دیگه قبول شدم و هر وقت تقویمم برام هشدار اون کار رو میاورد با یه لبخند بزرگ خطش میزدم و خدا رو شکر می کردم که دیگه نیاز نیست این کار رو بکنم و یک سال از برنامه ریزی ام جلوترم.

بازم شرمنده.

ان شاء‌الله که موفق باشید.