بسم ا.. الرحمن الرحیم
این مطلب را بعد از یک سه هفته ی سخت دارم می نویسم.
ادامه مطلب...
به واسطه همکار همسر، همگی به کرونای سختی مبتلا شدیم. با درگیری ریه و تزریق رمدسیور.
از روزهای سختش نمی خواهم بنویسم. هر چه بود گذشت و ما زنده ماندیم.
این روزها زندگی را جور دیگری نگاه میکنم. جوری که واقعا نیاز داشتم به این مریضی.
خدا را بر هر نعمت و بیماری ای شکر.
بی نهایت تشنه ی زندگی کردنم.
تشنه ی قطره قطره ی زندگی نابی
که ما آدم ها آن را به جان هم زهر می کنیم!
سلام خانم دکتر کجایین؟
چرا نمینویسین؟
همیشه خاموش میخوندم ولی الان هر روز یه سر میزنم ببینم نوشتین واقعا نگرانتون شدم.