بسم الله الرحمن الرحیم

 

این مدت ننوشتم. 

 

سخت است اعتراف کردن

 

نمی نوشتم چون خودم را نمی شناختم

ادامه مطلب...

به قولی connection ام با خودم از دست رفته بود

 

از برخورد خودم با مسایل شرمنده بودم. 

 

نمی توانستم بگویم چه شد و من چه کردم. یک جور بی ارادگی در خودم حس می کردم. یک جور تسلیم بودن و تلاش نکردن و باری به هر جهت بودن.

 

نمی نوشتم انگار دلم میخواست این قسمت از زندگی ام پاک شود. 

 

ولی واقعیت این است که هیچ جوره زندگی و ساعت های رفته را نمی شود پاک کرد. 

 

فکر میکنم انقدر در عمق لجن زاری که خودم درست کرده ام غرق شدم که بالاخره به خودم بگویم

بس است!

دیگر بس است!

 

بگویم حالم ازت بهم می خورد!

 

شورش را در آوردی

 

بلند شو!

 

بس کن