خدا را شکککررر

امروز توی دانشگاه تجمع بزرگی شده. 

اینکه اولین بار است یا نه را هم نمیدانم.

 

اصلا نمی دانم برگزار کننده کیست.

 

من در یکی از ساختمان های اطراف. از دور و از بالا نگاهشان میکنم. 

 

اول میکروفون دست یک پسر کت و شلواری بود. نمی شنوم چه می گوید. صدای دست زدن ها می آید فقط. صدای  یکدست موافقم موافقم. 

حالا میکروفن دست یک دختر است که روسری اش را برداشته است. نمی دانم چه می گوید. باز صدای دست زدن می آید. صدای شور و شعف از شنیده شدن حرف شان. 

 

 

و من این بالا خدا را شکر میکنم

و لبخند بزرگی روی لبم هست....

هر دو طرف را دوست دارم. 

تا زمانی که دارند با هم حرف می زنند

 

و دعا میکنم خواهران و برادرانم با هم خوب حرف بزنند. و آخرش به دعوا نکشد. 

همین. 

ادامه مطلب... 

پی نوشت ۱.

به نظر. تجمع خودجوش است. حتی یک صندلی زیر پای صحبت کننده نیست که همه ببینندش. حتی میکروفون آنقدر کم جان است که مرتب صدای جمعیت بلند است که... صدا نمیاد!! 

 

پی نوشت ۲. حراست دانشگاه، نشان داده که دلسوز است.

هر دو طرف در گروههای دانشجویی به این مسأله شهادت می دهند. 

خیالم راحت است تا درگیری درست نشود، حراست هیچ کاری نمی کند.  خیال هر دو طرف راحت است در. واقع.

 

این وسط معلوم میشود ما ایرانی ها در این نقطه از تاریخ مان، چقدر بلدیم حرف بزنیم بدون اینکه هم را بزنیم. 

 

نتیجه را بعدا می فهمم. 

 

پی نوشت ۳. تجمع را نمی روم. فعلا کلاب هوس برای من کافیست. 

 

پی نوشت ۴: نگرانم که آخرش بلد نباشیم با هم حرف بزنیم. در جامعه که اینطور است. در دانشگاه ما را نمی دانم. 

برای همین بعد از مدرسه حسنا، با اینکه امروز کسی در آزمایشگاه نبود و راحت میتوانستم ببرمش و با اینکه خودش خیلییی دوست داشت امروز بیاید دانشگاه ولی نبردمش. ترسیدم چیزی ببیند یا بشنود که مناسب این روزهایش نباشد. مستقیم برگشتیم خانه. 

 

 

بعداً نوشت: روز بعد...

متاسفانه نگرانی ام درست از آب در آمد. دقیقا چه شده را نمی نویسم. فقط همین را بگویم دیروز تا آخر شب از ناراحتی خوایم نمی برد. 

 

ولی به لحاظ عقلی، ریاست دانشگاه حق داشت روز بعد یعنی امروز حراست را موظف کند دو نفر بلند بلند اسم کارت دانشجویی را بخواند تا دیگری پشت سیستم چک کند ج دانشجوهای خاطی بوده آند یا نه. 

ریاست دانشگاه مان را قضاوت نکنید. چون بررسی خطای این دانشجویان اصلا گیر دادن به دین و مذهب و ... نیست. 

تا این لحظه کار ریاست در آیین خصوص، صرفا عقلانی است. 

بعدش برخوردش چیست را بعدا می بینم. متاسفانه فشار خارج از دانشگاه هم رویش هست. از هر دو طرف. 

 

خودم را جای ریاست میگذارم. برخورد درست خیلی خیلی سخت تر شد از وقتی اطلاع رسانی به خارج دانشگاه رسید... 

 

قابل توجه دوستان اطلاع رسان!!