۳۰۳ مطلب با موضوع «من و من، من و جامعه + من و دین» ثبت شده است

کودک درون

مدتی هست حس می کنم کودک درونم گم شده

 

ادامه مطلب...

۱۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰

دوست یابی

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۸ نظر

ظلم- استاد شجاعی

برگرفته از اینجا

برای خودم:

 

ادامه مطلب...

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

کرگدن خسته

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۸ نظر

تعامل

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

درد مشترک

امروز یه کارگاهی هست ؛مرزهای ارتباطی؛ درد مشترک من، همسرم، برادرم و ... همه اطرافیانم

بایست اینجا هم آپلودش کنم که یادم باشه برای همیشه. فایلش رو هم برای همه اطرافیانم بفرستم! 

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰

برادر سومی

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۱۰ نظر

قدرت رهبری

ماجرای یک اتفاق در آزمایشگاه ما

ادامه مطلب...

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

ظلم ادم ها

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۱ نظر

بی خوابی

همیشه موقعیتی پیش میاد که فکر‌ کنیم فلان چیز هم چقدر نعمت بزرگی بوده.

 

مثل الان که بی خوابی سراغم اومده و فکر و فکر و فکر به همه چیز تشدیدش کرده. 

 

سر شب به خاطر درد چشم هام، چشم هام رو بستم و‌ نفهمیدم چطور تا نیمه شب خوابیدم. بعد هم که بیدار شدم درد چشمهام انقدری کم نیست که بشه چیزی خوند و پای سیستم یا ... نشست.

کاری هم نمیتونم بکنم خودم رو مشغول کنم جوری که همسر و دخمل بیدار نشن.

از طرفی فردا روز پرکاری هستش و من ساعت اداری بایست سه تا مساله رو پیگیری کنم. بایست زود بیدار بشم. 

انقدر هم موضوع برای فکر کردن هست که دلم میخواست یه دکمه خاموش هم برای مغز وجود میداشت یا میشد بخوابم! 

 

فکر های افسار گسیخته ای که فقط اضطراب به همراه دارن. 

ترس ها و نگرانی هایی که مدتی بود بهشون فکر نکرده بودم. 

خواب به موقع نعمت بزرگیه. 

 

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰

دلخوشی های صد کلمه ای

به خاطر گل روی حسنا جان

 

ادامه مطلب...

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

آرام دل

 

خدای تعالی عادلست

ظلم نمی کند

و به عدل راحت و خرّمی و فرح در آرام دل و رضا نهاده

 و غم و اندوه را در شک و ناخشنودی 

 

بله دنیا فرمول دیگری ندارد. شادی فقط آرامش دل و رضایت درونی است

و غم شک ها و ناخشنودی ها

برای هر کسی باشد. هر جای دنیا. همین یک فرمول. 

در پی رفتن به سوی هر هدفی، بایست فرموال شادی اصلی و دوری از غم را هم بدانیم.

 

پیامبر اکرم (ص): إنّ اللَّه تعالی بقسطه و عدله جعل الرّوح و الفرج فی الیقین و الرّضا، و جعل الهمّ و الحزن فی الشّک و السّخط.

موافقین ۱ مخالفین ۰

کارگاه های مشاوره

برای دوست عزیزی که کار دیگه ای براش به ذهنم نرسید. امیدوارم کمکی بکنه

 

ادامه مطلب...

۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰

روزمرگی

فکر نمی کردم اینقدر درگیر روزمرگی بشوم.

با اینکه زندگی هر روز بالا و پایین خودش را دارد جوری که نمی گذارد امروزم شبیه دیروزم باشد ولی باز هم حس می کنم درگیر روزمرگی و کسالت شده ام.

 

ادامه مطلب...

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

خانم همسایه

دیروز و پریروز هیچ کار علمی ای نکردم  و خانه را برق انداختم به هوس مهمان دعوت کردن. خرید رفتم و خلاصه آماده شدم. زنگ زدم خانم همسایه. 

 

ادامه مطلب...

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

گاهی خوشی گاهی غم

دیروز که واقعا خوشحال بودم تا عصر. عصر یک نوبت پزشک داشتم (که شد شب رسما) برای عارضه ای که یک هفته است ایجاد شده. فکر نمی کردم جدی باشد. 

در مطب دکتر از حرفهایش شوکه بودم و اصلا باورم نمیشد. و همین طور اشک ریختم. 

و شب هم همینطور. 

و تمام شب را کابوس دیدم

 

ادامه مطلب...

۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

خانم میم

بسم ا...

الان خوشحالم. چرا؟! چون امروز ارایه داشتم!!!! واقعا داشتم؟! پس این علامت تعجب ها برای چیه؟ چون نمی دونم بگم ارایه داشتم یا نداشتم:دی

 

ادامه مطلب...

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

بانک های وفادار، من و کنکور!

فکر کنم بایست از پدر و مادرم خیلی ممنون باشم که تولد شناسنامه ای من رو جلوتر گرفتند. نه برای اینکه بتونم زودتر به مدرسه برم و فقط برای چند روز یک سال دیرتر شروع نکنم. نه.

 

ادامه مطلب...

۶ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

بعد مدتها یه روز خوب

سلام به دوستای گلم

امیدوارم حالتون خوب باشه.

هفته گذشته کارایی کمی داشتم. به قولی با چوب خودم رو میزدم تا بتونم یه کاری بکنم.

خیلی دلایل داشت ولی نمیخوام دوره کنم

 

ادامه مطلب...

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

روزهایی که داریم

بسم ا...

 

روزمرگی هایم:

ادامه مطلب...

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

تز

بسم ا...

خوب نزدیک یک ماه شده که با استاد تعامل نداشته ام.

ادامه مطلب...

۱۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

از حسین (ع)

بسم الله الرحمن الرحیم

 

چند نکته برای یادآوری به خودم در صحبت های خانوادگی در درجه اول یادم باشد و بعد برای همه مکان ها.

 

ادامه مطلب...

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

کرونا، بابا

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۸ نظر

بی هیچ دلیل

 

فکر می کنم بی هیچ دلیلی حالم بده! 

بعد هی از خودم می پرسم آخه من چمه؟! چرا اینطوری شدم. اینهمه کار دارم چرا انجام نمی دم! دیر میشه ها. 

بعد که بهش فکر میکنم یه لیست هزارتایی از توش در میاد و برای خودم ردیف میکنم شاید از اینه، شاید از اونه، شاید اون یکی. بعد هی میگم نه این من رو اینطوری نمی کرد بعد یه گزینه دیگه میاد جلوم میگم شاید به خاطر اینه! و همین طور هی ادامه پیدا می کنه می بینم اوه هزار تا آپشن هست که ممکنه هر کدوم من رو چپه کرده باشه.

بعد یکهو به خودم میام و به خودم میگم : هی محبوب! اوه اوه، چقدر چیز میز رو ندیدی که همش روی دوشت جمع شده ... درسته اینها هر کدوم برات قابل تحمل بودن ولی الان باز جمع شدن روی هم و خسته ات کردن. تو الان خسته ای از ازدحام این همه مشکل

و بیشتر از همه ازشون ناامیدی انگار. از وضع جامعه بگیر تا ...

 

----

چقدر دلم یه سفر یک روزه به مقصد ناکجا آباد میخواد.

که تنها باشم

که حتی حسنا عین این جوجه اردک ها، بهم نچسبیده باشه! تنهای تنها باشم چند روز. شاید بهتر شدم.

بایست بریم شهر خودمون. برای همون امضایی که یک ماه پیش پروسه اش رو استارت زدم، تازه انجام شده! 

ولی حال مادرم هم خوش نیست و این باعث میشه خودمم بدتر ناخوش بشم چون الان وضعیت روحی خودم هم قوی نیست. 

 

---

خدایا!

پذیرش مشکلاتی که آدم نمی تونه حلش کنه خیلی سختتر  از اینه که یه امید دروغین و واهی داشته باشه.

کاش مثل قدیمها امید الکی داشتم..

 

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

لذت فهمیدن!!

بسم ا...

 

خدایا شکرت

چقدر در خصوص این درس در کل ترم انرژی منفی داشتم. خصوصا از وسط ترم به بعد که بیشتر درگیر اصلاح کردن مشکلاتم با استاد راهنمام بودم و از این درس فارغ شده بودم. خیلی قسمت های درس رو نفهمیده رها کرده بودم و برای حل تمرین ها هم با مکافات یه قسمت هایی که لازمه رو فقط حل و فصل کرده بودم. حتی بقیه رو خیلی درست و حسابی هم نفهمیده بودم ولی پروژه عملی اش رو سر هم کرده بودم بالاخره. ولی از ریاضیات بک گراند اش خیلی عقب بودم.

حالا به لطف ویدیوهای دانشگاه استنفورد!! دارم درس رو می فهممم. عاقا چقدر فرق داره استاد با استاد. کل ترم من چقدر زدم توی سر و مغز خودم که لابد من بیس ریاضی این چیزهایی که میگن رو ندارم که نمی فهمم. لابد دیشب نخوابیدم نفهمیدم و ... هزار تا چیز دیگه و همه این ها جمع شده بود که برای امتحان چقدر استرس ام زیاد باشه.

الان می بینم کاملا قابل فهم بودند و استاد جووان ما یه مقدار تجربه اش در انتقال کم بوده. فقط همین. 

و چه لذتی داره چیزهایی که یک ترم نگرانی واسم ایجاد کرده بود رو الان دارم می فهمم :) چقدر هم من این درس رو در ابتدا دوست داشتم که گرفتم ولی نفهمیدن ها این وسط باعث شد اعتماد به نفسم کم بشه. الان دوباره دارم حس خوبی میگیرم بهش.

خدایا شکرت

امیدوارم بتونم توی تزم ازش استفاده کنم. 

استنفورد مچکریم :دی

استاده داره درس میده من عین بچه ها ذوق می کنم عهه  این واسه اینه! تازه داره دوزاری ام می افته:دی همچین شیرفهم شدم :دی 

 

۷ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

در هم

بسم الله الرحمن الرحیم

 

روزمره نویسی

 

ادامه مطلب...

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

یکی در زندگی

یکی باید در زندگی تو باشد،

 

که همیشه باشد، 

 

نه اینکه گاهی باشد و گاهی نباشد،

 

یکی که ؛یک؛ باشد،

 

که بهترین باشد، 

 

که

 

خدا باشد...

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰

فرمون دست منه

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۶ نظر

سرخوردگی و موفقیت

در یکی از ویدیوهای انگیزشی تعریف بامزه ای برای موفقیت ارایه شد با این مضمون که:

 

به گذشته ات برگرد

 

به جوان 18 ساله ای که بودی

18 سالگی سنی است که در آن آدم هیچ سرخوردگی ای نداره و سرشار از امید و فکر توانستنه. فکر میکنه میتونه یک تنه حتی دنیا رو تکون بده.

به رویاهات توی اون سن فکر کن

اگر زندگی الانت باعث میشه که خود اون موقع ات رو شرمسار کرده باشی یعنی به موفقیت نرسیدی.

 

ادامه مطلب...

۱۶ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

, overplanning, overthinking

از درسهای خوب استاد:

ادامه مطلب...

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰